دوشنبه ۲۸ آبان
از برای تو شعری از محمدیانی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۴ دی ۱۳۹۳ ۱۳:۳۶ شماره ثبت ۳۳۰۰۶
بازدید : ۳۴۹ | نظرات : ۱۲
|
|
از برای تو
این قلب جان تازه ای گرفت از برای تو
این چشم ها شور جانانه ای گرفت از برای عشق
شب با ماه هم سخن شد در طلوع نور
خورشید هم ،در هم شکسته شد از برای عشق
کابوس می شوی و خواب گم می شود در جنون تو
فانوس ها ی اسمان هم,درهم می شکنند از برای عشق
در لحظه های عاشقانه ,تمام می شوم از برای تو
پروانگان زپیله ها برون می شوند از برای عشق
ان قایق بی بادبان در افق های دور چه شد؟
انگار به گل نشست تمام وجودم از برای عشق
در سر منزل اضطراب شب, نوشتم از برای تو
امد ندا از اسمان که تمام شد غروب عشق
در فصل اشتیاق سفر ,نوشتم که تو درمن گمی
امد ندا از اسمان ,که تمام شد سرور عشق
سامان
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.