شراب عاشقی

امشب که شراب عاشقی را سر کشیده ام
گویی از این زمین خاکی پرکشیده ام
آنقدر بالا روم بگذرم از آسمان
کس ندارد اعتراض بر مجنون و عاشقان
این آسمان خاک در حیدر کرار بود
جارو کش این آسمان عیسی هوشیار بود
کس نگوید که خرد کردم مقام عیسی
در عجب است ز ذکر حیدر عصای موسی
هر دو اگر پر کشندو هفت آسمان را رد کنند
ترسم نتوانند نام مولا را رصد کنند
این همه تعریف و شعر از نام زهرا کم است
همین بس آسیه جاروکش و کنیزش مریم است
عیسی که بر یک نظر میکند زنده مرده را
بحر زنده ماندنش میکند یا حیدر یا زهرا