کهکشان در کفِ نگاهِ حسین؛ این زمین روی دست سااقی بود
آسمان زیرســــایه ی اکبـــر... ؛ پای گهـواره حـورِ "باقی"* بود
عشق...، جسرِصراة* زینب بود ؛ از نگاهش به عمــقِ عاشـورا
روی شــــــط فــرات* می تابیـد ...؛ آفتــــابی به وسـعت دنیــا
تا که وحی آمد از خـــدا برخیــــز ...؛ و اِذا زُلـزِلَت ...قیــامت شد
بعد هفتاد و دو کسوف و خســوف؛ والضحی* بانی غرامت شد
داس بود و زمیـن پر لاله ...؛ نی ...،نوا بود و قحــطی احســاس
هر طـرف برگ لاله می دیدی؛ روش حـک بود "العطش، عبـاس"
زیــر باران اشــک...، انگــاری ...؛ جــای خـــالی آب پُـر می شـد
سه وجب عشق*بود و خیرالعمل؛بغض سحاده آب کُر می شد
آسمان روی خاک می غلطید؛ درمصــافی که اســب ره گُم کرد
سُــــــمﱢ مرکب که بر تنش بارید ...؛عشــق را نذر نــور ســوم کرد
در تقلّا به سوي قربانگاه...، آب، معشوق ديد و ... مجنون شد
مشکِ معشوقِ آب،خالی بود؛ مثل ابری که درخودش خون شد
یا ابالغوث ،مشک می خندید؛ حیف شـق القمر و...مختـــل شد
دست افتاد و مشک خون بارید... ؛ و زمین با سـقوط منحـل شد
ذوقِ باران... ، شدید لَک می زد... ؛ برکت خنــده های اصـــغر را
آرزویش وصــــال امّـا ... آه... ؛ قبـــلِ او بغــض...تیــــر...حنجر را
یک صد وچند* صاعقه آن روز... ؛ کهکشـــان را ســپرد بر گـودال
لعنت عشـــق بر شـــماهـــا باد ...؛ آفتاب و خیــال خـام زوال؟؟
مُصــحَفِ نور را ورق کردند... ؛ روی نی صــوت عشـق جاری بود
در تلاقـی زینـب و نیــــزه ... ؛ کعــب نی* عمـقِ زخـم کاری بود
................................................
کربلا بود و زینب و احساس؛ ما رایت به غیـــــر زیبایی
ماه و خورشید وعطر چادر یاس؛ما ارایت به غیر زیبایی
امتحان کمال انســان* بود... ؛ ما رایت به غیــــر زیبایی
کربلا عهــد فتح * قرآن بود... ؛ ما رایت به غیــــر زیبایی
پ.ن :
*حور باقی :اشاره به فرشتگان
*جسرصراة :پل ورودی کربلا(پلی که مردم کوفه برای رسیدن به کربلا از آن عبور می کردند)
*شط فرات : نام زمین کربلا
*والضحی : اشاره به حضرت ولی عصر(عج)سوگند به روز( آن زمان که آفتاب بلند می گردد وهمه جا را می گیرد)
*سه وجب عشق :اشاره به گریۀ زیاد(آب کر: مقدار آبی که اگر درظرفی که پهنا و گودی آن سه وجب ونیم معمولی است بریزند پر می شود- شست وشو با آب کر باعث پاکی ست)
*یک صد وچند صاعقه : روایت شده است که در پیراهن حضرت امام حسین (ع) یک صد وچند نشانه از تیر ونیزه وشمشیر مشاهده شده (آمار دقیقی در دست نیست)– [قصه کربلا ص 380]
*کعب نی : کعب از نظر واژگانی به معنی "بند میان دو قسمت نی"، "گره چوب نیزه"، "هر چیز بلند و برآمده" می باشد.
نی را هرگاه از قسمت گره آن برش بزنند، چون از قسمت ساقه برآمده تر و کلفت تر است، کاملاً به خوبی می تواند در مشت قرار گیرد که چنانچه برای ضربه زدن استفاده شود، از استحکام و قدرت ضربه زنی بیشتری برخوردار می گردد. ضمن اینکه قسمت کعب نی محکم تر و کمتر شکننده تر است. اگر برای ضربه زدن از قسمت گره آن که کعب نی نامیده می شود، استفاده گردد، بسیار دردناک تر یا بهتر است گفته شود که دردناک ترین ضربه را به وجود می آورد.
*کمال انسان و عهد فتح :دو جزء از شش جلوه زیبایی و نماد جمال در کربلا