اگر گاهی «عظمت در نگاه است، نه در چیزی که بدان می نگرند .» ، آنگونه که برخی گفته اند، گاهی هم زیبایی در نگاه و دید انسان است، نه در دیدنی ها .
آنکه به چشم «نظام احسن » به همه هستی می نگرد، از این نگاه، خیلی چیزها هم «دیده » می شود، هم «زیبا» دیده می شود، تا چه عینکی بر چشم زده باشیم و از کدام زاویه به هستی و حوادث بنگریم .
«زیبا بینی » هستی و حیات، هم آرامش روح و وجدان می بخشد، هم صلابت و پایداری و پایمردی می آفریند و هم قدرت تحمل ناگواری ها را می افزاید .
از این نگاه، «عاشورا» همانگونه که زینب کبری (ع) فرمود، جز «زیبایی » نبود .
آنچه زینب قهرمان در مقابل طعنه و طنز دشمن نسبت به این حادثه، بر زبان راند (ما رایت الا جمیلا) (1
زیبابود
ازنگاهت دخت زهرا کربلا زیبا بود
صحنه ی رأس حسین بر نیزه ها زیبا بود
مَشک بردندان گرفتن، دستها از تن جدا
پیش حق زانو زدن، آن با وفا زیبا بود
تیردشمن برتن شش ماهه نوزاد حسین
جان یک نوزاد تقدیم خدا زیبا بود
بازگشتن ازحج وسعی صفا بنهادن
آمدن با لشکری سوی بلا زیبا بود
ازنگاهت دشت خونین ،اسب گریان ،آتش
دیدن آلاله بر دشت رضا زیبا بود
آمدورفت ملائک بوی عشق و بوی خون
جلوه ی عشق خدا در نینوا زیبا بود
آتش ازدستی که بی رحمانه درخیمه زد
هم اسارت هم غریبی شما زیبا بود
آنچه لرزانید پشت خصم دون ملعون
خطبه ات درشام ای دخت ولا زیبا بود