جمعه ۲ آذر
هراس شعری از پگاه بنوان
از دفتر عبور نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۷ آبان ۱۳۹۳ ۱۱:۳۲ شماره ثبت ۳۱۲۸۹
بازدید : ۶۴۲ | نظرات : ۴۹
|
آخرین اشعار ناب پگاه بنوان
|
سخت بود تنهایی برای زنی که تاجی از عشق بر سر داشت
دانه های برف روی گونه هایش
ابرهای سیاه روی پلکهایش
و حریر هوس بر اندامش
سخت بود تصور مردی که برای همیشه میرفت
*****
افسرده ام
تا انتهای روزهایی که زاده نشده اند
می ترسم از آغوش تنهایی
نخواهد ماند
بویم در شامه کسی
بر آغوش عطرم
بر چشمی پیکره ام
به قتل رسید زنی
در برزخ نوجوانی تا من
در رحمش توله های سگی اهلی
در حنجره اش مسمار
و جرم
و جرم
و جرمش این بود
آبستنی....
تابناک و افروزنده شبی
دردناک پیوندی
عروس کفتارها شد
در برزخ من تا او
کودکی میگریست
زیر پستان
نرینه انسانی بر کیف نشسته
بی لباس به سرما یخ زده زنی
بی پایه دلیلی
بی اساس پلی
در برزخ او تا مرگ
بی جان می شدند
و از نو زاده
چند قدم مجروح
چند سر بریده
و بسیار قصه تیغ به دهان
.
.
افغان نخواهد کرد
بر این گور هیچ فاخته ای
افسرده ام
از امروز
از فردا
از انتظار زایمان زنی
که هفت توله را در رحم پروراند
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.