چهارشنبه ۲۸ آذر
السلام علی الحسين(ع) شعری از ملیکا راحیل
از دفتر پرواز یک راهبه نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۷ آبان ۱۳۹۳ ۰۶:۳۴ شماره ثبت ۳۱۲۷۹
بازدید : ۹۸۰ | نظرات : ۵۶
|
آخرین اشعار ناب ملیکا راحیل
|
با تو احساس می کنم موجی، از نگاه پدربزرگم را
همسفر، صبر کن ببوسم من، بوسه گاه پدربزرگم را
راهی قتلِگاه هر کس شد، آرزوی فدا شدن را داشت
هر که می رفت با دلش می رفت، سر که قصد جدا شدن را داشت
قطره ای آب هم نمی خواهد، تا بگوید شهادتینش را
از لب تشنه اش پذیرا باش، السلام علی الحسينش را
مرد تنها و لشکری سنگی، اوج صد درد را تماشا کن
دل به دریای کربلا بسپار، غیرت مرد را تماشا کن
تا تو رفتی و ذوالجناح آمد، نینوا وعده گاه محشر شد
همه جا دود بود و آتش بود، بعد تو جنگ های دیگر شد
ظهر داغ و شراره ی آتش، هُرم فریادهای جانفرسا
کام خشکیده و تن لرزان، داد و بیدادهای جانفرسا
همسفر، دردهای من کم نیست، من سرت را به روی نی دیدم
کاروانی به روی دوشم بود، بعد کوچت دگر نخندیدم
تو که رفتی درین خراب آباد، دختران تو را سپر بودم
طفلکی های ناز و زخمی را، من خودم مادر و پدر بودم
درسی اما به ناکسان پلید، به یزیدان پست خواهم داد
انقلابت همیشه پابرجاست، دشمنت را شکست خواهم داد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.