سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 15 خرداد 1404
  • قيام خونين 15 خرداد، 1342 هـ ش
  • زنداني شدن حضرت امام خميني -ره- به دست مأموران ستم شاهي پهلوي، 1342 هـ ش
9 ذو الحجة 1446
  • روز عرفه - روز نيايش
Thursday 5 Jun 2025
  • روز جهاني محيط زيست

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

هر جا که هستید همان جا نقطه آغاز است،تلاش بیشتر امروز،سازنده فردای متفاوت شماست. آندرو متیوس

پنجشنبه ۱۵ خرداد

عشق من و تو

شعری از

اسامه یعقوبی

از دفتر ترانه های خستگی نوع شعر ترانه

ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۳ ۱۷:۵۵ شماره ثبت ۳۰۹۴۷
  بازدید : ۷۶۱   |    نظرات : ۱۷

رنگ شــعــر
رنگ زمینه
دفاتر شعر اسامه یعقوبی

رسیدیم ما به هم افسوس ولی حالا دیگه دیره
من و تو هرکدوم  یک جور پاهامون توی زتجیره
 
تو بودی اونکه میخواستم تویی که عاشقت هستم
شدی خورشید  شبهام ٌ  چنین شد دل به تو بستم
 
نشستیم روبروی هم من و تو راحت و ساده
شدیم جاری تو قلب  دوتا  مجنونٌ دلداده
 
به من گقتی بشو عاشق  نترسیدم خطا کردم
از آن روزبود که من خود را برای تو فنا کردم
 
اسیرت گشتم از آن شب که در چشمت نگا کردم
شدم من مبتلا برتو  دل و دبن را فدا کردم
 
تو این بازی شدیم حیرون شدیم بی تاب شدیم مجنون
شدیم آواره و بی تاب دوتا  بیمار دوتا همخون
 
پر ما  بسنه یود و ما پٌر از یک حس واسه پرواز
قفس بود سرنوشت ٌ و ما  همش در فکر یک آغاز
 
نشستیم زیر این آوار   شکستیم  هردو بی آوار
دویدیم هر دو بی مقصد من و تو موندیم ٌ  آراز
 
نشو خسته عزیز دل که  ما  آغاز  این راهیم
بدون که راه عشق سخته چو یوسف در ته چاهیم
 
                          اسامه مهر 93
 
۱
اشتراک گذاری این شعر

نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


ارسال پیام خصوصی

نقد و آموزش

نظرات

مشاعره

غلامرضا مهدوی (مهدوی)

جوابت می دهم از جان اا سلامی بی طمع هرچند می دانم اا که پنداری در این دنیای پر تزویر و پر دوز و کلک اا گاهی سلامی گر کسی گوید اا سلام گرگ را ماند اا که دندانهای تیزش را اا قفای پرده ی گفتار مهرآمیز خود مستور می دارد اا شاگردی می کنم عزیز
سید مرتضی سیدی

تویی که بر سرِ خوبانِ کشوری چون تاج ااا سِزَد اگر همه ی دلبران دَهَندَت باج اااا سلام و عرض ارادت استاد مهدوی عزیز التماس دعا ااا ج
غلامرضا مهدوی (مهدوی)

مرحبا آجرک اللهبزرگا مردا اااا نیست در دست تو جز نسخه ی حاجات و برات
سید مرتضی سیدی

تو بخشیدی روان و عقل و ایمان ااا وگرنه ما همان مشتی غباریم ااا تو با ما روز و شب در خلوت و ما ااا شب و روزی به غفلت می گذاریم ااا نگویم خدمت آوردیم و طاعت ااا که از تقصیر خدمت شرمساریم ااا مباد آن روز کز درگاه لطفت ااا به دست ناامیدی سر بخاریم ااا خداوندا به لطفت با صلاح آر ااا که مسکین و پریشان روزگاریم
غلامرضا مهدوی (مهدوی)

موسای من تو به دنبال کدامین خضری اااا گوشه ی چشم تو ابریست پر از آب حیات

کاربران اشتراک دار

محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1