دوشنبه ۲۸ آبان
مثنوی عشق بخش دوم- قسمت دوم شعری از طارق خراسانی
از دفتر مثنوی عشق نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۶ شهريور ۱۳۹۳ ۱۹:۰۲ شماره ثبت ۲۹۷۸۱
بازدید : ۶۰۹ | نظرات : ۵۵
|
آخرین اشعار ناب طارق خراسانی
|
آغاز بحث انرژی درمانی - در پست بعدی موضوع را ادامه خواهیم داد.
هست در انسان که ذرّاتِ دگر
اهل پروازند و مشغولِ سفر
آنچه می بینند در راهِ سفر
"مغز" را سازند از آن با خبر
سازه در خواب است و دشمن دیده اند
دشمنان را بس ز رَه بَر چیده اند
قادرند آنان ، به اعمالی شِگرف
با تو دارند از خطر، بسیارحَرف
لیک تو، بازیچه ی کِبر و غرور
می شوی از ذَرّگان هر لحظه دور
جانِ کُلی ، چون ز جانِ ذرّه باد
زین سبب دارد خبر هایی زیاد
بس مسایل حل ز ذرِّه شد به خواب!
نزد عالِم رو، که تا گیری جواب
ذهن چون آسوده شد در گاهِ خواب
می روند آنان پیِ کارِ صواب
زین سبب آنان تو را رَه می بَرَند
از شِگفتی ها خبر می آورند
نکته ها دانم ولی خاموش بِه
نزدِ نامحرم دلا سِر پوش بِه
روزگاری در سفر، با ذرِّگان
رفته ام آری که تا کُنهِ جهان
آنچه دیدم نیست جز اعجازِ دوست
نغمه ها درنغمه ها آوازِ اوست
نیست جز او ذرِّه ای در روزگار
پایدار است تا ابد ، پروردگار
پرسی از من معرفت را ، راه چیست؟
خود شناسی کن ، که جز این راه نیست
همچو گوهر در میانِ یک صدف
ذرّه ها را هست موجی با هدف
موجِ مثبت ، صَعب را آسان کند
موجِ منفی عالمی ویران کند
بشکند این موج سنگ آسیاب
گر فرو ریزد ز چشمی بی حساب
موجِ مثبت مُردگان را جان دهد
عشق را بر عاشقان فرمان دهد
درد ها را ، بی گمان درمان کند
آنچه در فهم تو ناید ، آن کند
معجزت ها دیده ام زان موج من
وصف آن هرگز نگنجد در سخن
ادامه دارد
|
|