سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 15 خرداد 1404
  • قيام خونين 15 خرداد، 1342 هـ ش
  • زنداني شدن حضرت امام خميني -ره- به دست مأموران ستم شاهي پهلوي، 1342 هـ ش
9 ذو الحجة 1446
  • روز عرفه - روز نيايش
Thursday 5 Jun 2025
  • روز جهاني محيط زيست

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

هر جا که هستید همان جا نقطه آغاز است،تلاش بیشتر امروز،سازنده فردای متفاوت شماست. آندرو متیوس

پنجشنبه ۱۵ خرداد

سلام من

شعری از

نرجس کوکب

از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته

ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۳ ۱۶:۱۰ شماره ثبت ۲۹۲۴۰
  بازدید : ۲۸۰   |    نظرات : ۸

رنگ شــعــر
رنگ زمینه
دفاتر شعر نرجس کوکب

سلام من
به آن که قدرتش کمال شد
جمال او تمام شد
اما سلام را هر لحظه  تکثیر می کند
 
 
سلام من
به خالق آرامترین دلی
در طوفان روز پر بلا
وقتی به آن بلا در تکمیل روح خویش سلام می کند  
  
سلام من
به آن که در تمام ماه زخم می خورد ولی
باز هم هر روز ماه  سلام داده است
 
 
سلام من به قلب پرطپش
می تپد در انتظار یار
وقتی تمام سال
بر هر روز تقویم خود صبور انه سلام می کند
در طلوع روزنگار ، غنچه می کشد
اما چو شب رسد
الماس  اشک آبش دهد
هر چند غنچه از دست می رود
اما الماس ها ، زیر برگ برگ آن  ردیف می شوند
سالنامه اش خزانه می شود
شاید الماس ها یک روز تقدیم یار شود
سرمایه شان شود
 
حتما یکی برای رویت مصلح جهان عارفانه هر روز صد سلام می کند
هر سلام او برپهنه ی زندگی یک غصه را نابود می کند
او خاشعانه آن گل را تقدیم بهار می کند
 
سلام من به فوج فرشتگان در پایان عمر
سلام می کنند
شاید او یک پیرزن بیسواد یا عالم بی نام و هم نشان
یا قهرمان شهر یا مترود زمانه یا محبوبه همه
هرکه  بر خدا با زندگی خوب  خود سلام کرده است  
۱
اشتراک گذاری این شعر

نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


(متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
ارسال پیام خصوصی

نقد و آموزش

نظرات

مشاعره

غلامرضا مهدوی (مهدوی)

جوابت می دهم از جان اا سلامی بی طمع هرچند می دانم اا که پنداری در این دنیای پر تزویر و پر دوز و کلک اا گاهی سلامی گر کسی گوید اا سلام گرگ را ماند اا که دندانهای تیزش را اا قفای پرده ی گفتار مهرآمیز خود مستور می دارد اا شاگردی می کنم عزیز
سید مرتضی سیدی

تویی که بر سرِ خوبانِ کشوری چون تاج ااا سِزَد اگر همه ی دلبران دَهَندَت باج اااا سلام و عرض ارادت استاد مهدوی عزیز التماس دعا ااا ج
غلامرضا مهدوی (مهدوی)

مرحبا آجرک اللهبزرگا مردا اااا نیست در دست تو جز نسخه ی حاجات و برات
سید مرتضی سیدی

تو بخشیدی روان و عقل و ایمان ااا وگرنه ما همان مشتی غباریم ااا تو با ما روز و شب در خلوت و ما ااا شب و روزی به غفلت می گذاریم ااا نگویم خدمت آوردیم و طاعت ااا که از تقصیر خدمت شرمساریم ااا مباد آن روز کز درگاه لطفت ااا به دست ناامیدی سر بخاریم ااا خداوندا به لطفت با صلاح آر ااا که مسکین و پریشان روزگاریم
غلامرضا مهدوی (مهدوی)

موسای من تو به دنبال کدامین خضری اااا گوشه ی چشم تو ابریست پر از آب حیات

کاربران اشتراک دار

محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1