روابط اي روابط اي روابط!
ز تو خون گشته اين دل ها روابط
ضوابط منزوي گرديده هر جا
فلج كردي ضوابط را روابط!
چه بازوها چه قامت هاي رعنا
كه توانداختي از پا روابط
چه سرها ميرود بالا و پايين
ز تو در شادي و غم ها روابط
چو رفتي ليك در بخش خصوصي
شد از تو دست ما كوتا روابط
شديم اينجا گرفتار ضوابط
و زان پرگشته بغض ما روابط
روابط موي سيمرغ نجات است
به دادت ميرسد هرجا روابط
اگر خواهي خرت در گل نماند
نخواهد ماند امّا با روابط
اگر خواهي رسد دستت به جايي
توسّل كن به مولانا روابط
اگر صد مشكل پيچيده داري
بود حلاّل مشكل ها روابط
تو را صد درد بي درمان اگر هست
علاجش هست در دنيا روابط
اگر بيكاري و دنبال شغلي
نگيرد دست تو الاّ روابط
به امضايي اگر كار تو گير است
در آخر ميكند امضا روابط
اگر در كارها توفيق خواهي
كليدآن بود تنها روابط
اگر خواهي بماني بر سركار
نگهدارد تو را بر جا روابط
اگر پُست تو پَست و دون شأن است
برد پُست تو را بالا روابط
حقوقت گر كه پايين است و ناچيز
حقوقت را برد بالا روابط
اگر هم مثل من آسيب پذيري
سر و كاري نداري با روابط
بخوان اين ورد را هر روز صدبار
روابط يا روابط يا روابط!
مرادت را ببینی بعد چل روز
جمالش ميشود پيدا روابط