گلنار

میان خاطرات و جای دنج و دود سیگار
کمی مشروب و یک گیتار و تک آهنگ گلنار
هجوم نامه ها و چندعکس و یک دل خون
غم روز جدایی ، حسرت آن عشق تبدار
نشستم با خیال خام آن محبوب دیرین
کنار بیکسی ، در انتظار سیل اشعار
که ناگه آن سکوت وگوشه خلوت فروریخت
به ناگه پاره شد،آن رشته های سست افکار
کنار خویش دیدم ، ماه من آهسته آهسته
به گوشم گفت:ای دیوانه دل ، خود را میازار
به اوگفتم که زیبا ، بی وفا ، ای سنگ خارا
مه بی رحم، ای بی معرفت، ظالم، ستمکار
همه درد من است از دوری و نا مهربانی
تویی اسباب این آزردگی ای یار غمخوار!!
ربودی قلب و احساس مرا ای عاری از مهر
زدست روزگار و انتقام دهر ، "زینهار"
ولی او رفته بود از وادی رویای قلبم
و من سرگرم صحبت با خیال آن دل آزار
و آن آهنگ زیبا ، همچنان می گفت:گلنار
کجایی کز غمت می نالد این یار وفادار
و من ماندم دوباره با همان اندوه مستی
میان خاطرات و جای دنج و دود سیگار