يکشنبه ۲ دی
توه و تردید شعری از افشین معشوری
از دفتر سقوط نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۳ مرداد ۱۳۹۳ ۲۲:۳۱ شماره ثبت ۲۸۴۲۷
بازدید : ۱۲۵۸ | نظرات : ۲۰
|
آخرین اشعار ناب افشین معشوری
|
«توهم و تردید»
لاجرعه سر می کشم،
تمام تردید های جهان را
- در گیلاسی-
چشم هایم آسمان،
و گوش هایم
- باد را-
می کاود.
شراب شیراز،
در«شب های پیشاور»
توهم رودخانه ی شیر و عسل
در نیمه شب اورشلیم
خنده ی «یهودای اسخریوطی»
و صلیب های ایستاده به انتظار
نامعادله یی است دهشتناک!
سالهاست
-در همین حوالی-
کوک می شود
سازهایی
با روده ی انسان
و چشم های یادگار مادرم،
جامی است از شوکران
که هر روز می نوشم
و باز
-فردا-
در توهم دیگری
بلند می شوم.
خارشِ چانه ی گربه ی همسایه،
زیر آفتاب نیمرروز!
چشمِ نیمه بازِ کودک
و فردایی شرمسار سکوت
مات مانده ام،
در هجوم لشکر سرگیجه....
20 شهریور – افشین معشوری1392
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.