سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        گلایه

        شعری از

        حجت اله یعقوبی(سکوت)

        از دفتر هدیه ی سکوت نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۳ تير ۱۳۹۳ ۰۴:۵۷ شماره ثبت ۲۷۷۴۰
          بازدید : ۴۷۸   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حجت اله یعقوبی(سکوت)

        به فهم کوته و رو به زوالی
        زبان  الکن  و ، آشفته حالی،
         
        نخواه از من حکایت های شیرین
        به دم تلخی چو من ، جای تو خالی!
         
        سکوت  تلخ  تنهایی  به  کامم
        بر این نوش مدامم، وه! ، چه عالی!
         
        خوشم ، در بزم جمع خانواده
        فراهم کرده ام  نور حلالی
         
        ولی دم کهنگی دارد  اتاقم
        نجنبد جز مگس بر نقش قالی
         
        سراغم را نمی گیرد، پدر هم
        نمی بینم برادر را، به سالی
         
        چو سایه ، نقشِ  بر دیوار سردم
        درختی، همچو ابرویت  ،هلالی!
         
        پریشان شاخه های هستی من
        به پیرایش نمی یابد   جلالی
         
        چو در دشت تهی از نقش باران
        نمیخوانم روایت های شالی ،
         
        نمی بویم نسیم لاله خیزی
        نمی بینم به هر کویی نهالی...
         
        سزاوارم اگر ،  کمتر جفا کن
        بگو کی می دهی زهر زلالی
         
        خلاصه !، از تو آسایش  نه تنها،
        ندارم از تو ، غیر از تو ، ملالی!
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5