سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 9 آذر 1403
  • روز بزرگداشت شيخ مفيد
28 جمادى الأولى 1446
    Friday 29 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۹ آذر

      ترس

      شعری از

      منصور دادمند

      از دفتر دیوان مسعود نوع شعر دلنوشته

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۹۳ ۱۲:۰۴ شماره ثبت ۲۷۲۰۲
        بازدید : ۳۲۴   |    نظرات : ۱۱

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر منصور دادمند

      سایه مرگ در بر خود دیدم
      بر تنهایی خود در برزخ
      قلب خود با اشک و ناله دریم
      خود را چون گنجشکی در چنگال گربه گان می بینم
      مرا با پریچهر مرگ شب و روزم
      قصه دلشکستن بود
      نمی دانم من عاشق
      جانبازپر مهر و صفایم
      یا بی وفایم
      می تر سم و می ترسم
      عشق به پری چهرم
      جفا بو د   یا شفا بود  خطا بود
      ثنا بود  رها بود  ریا بود
      بازی بود
      می دانم می دانم میدانم
      بی ذکر ویاد او
      نیستم
      پستم پستم پستم
      می تر سم
      میگریم
      می نالم
      منم مورچه ای بی دست وپا
      دانه به دهان خیزان خندان به راه
      منم در این ظلمت کرده دنیا
      با عشقم نور میزم
      تا چشمم بینا شود
      بری از خطا  بر راه شود
      منم بر هر رنجم
      خنده ام بر نیک است
      ناله ام بر مهر نیک است
      نمی دانم در برزخ
      دست بر بال میشوم
      یا وبالم آتش بلا بر جان می شود
      نمی دانم  عشقم مر امیخواند  یا میراند
      نمی دانم
      به دروازه نور میروم
      یا با شلاق به دروازه ظلمت و بلا
      نمی دانم محبوبم یا مطرود
      نمی دانم دربه در  محنت سرم
      یاخندان تاج به سر
      تنها این میدانم
      بی لطف و مهر او در ظلمتم
      ......................................
      ترس  با عث نوشتن دلنوشته شد میخواهم استشهادی جمع کنم که  من عاشق  خدا هستم هرچندقلبم فریاد میزند دروغگوی بیش نیستم ترس از دست دادن لحظاتی که میتوانم خدا را صدا کنم باعث شد دم را غنیمت بشمارم
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2