سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 15 خرداد 1404
  • قيام خونين 15 خرداد، 1342 هـ ش
  • زنداني شدن حضرت امام خميني -ره- به دست مأموران ستم شاهي پهلوي، 1342 هـ ش
9 ذو الحجة 1446
  • روز عرفه - روز نيايش
Thursday 5 Jun 2025
  • روز جهاني محيط زيست

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

هر جا که هستید همان جا نقطه آغاز است،تلاش بیشتر امروز،سازنده فردای متفاوت شماست. آندرو متیوس

پنجشنبه ۱۵ خرداد

تاتر زندگی

شعری از

اسامه یعقوبی

از دفتر ترانه های خستگی نوع شعر ترانه

ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۵۷ شماره ثبت ۲۶۷۹۶
  بازدید : ۵۴۴   |    نظرات : ۲۷

رنگ شــعــر
رنگ زمینه
دفاتر شعر اسامه یعقوبی

توی این صحنه بی رحم زمانه
که نه متن داره نه میزان نه ترانه

توی این بازی بی نقش پر از گرگ
خط به خطه  متن ما فقط مونولوگ

نقش اول نمایش توی آینه در پی خود
و مکمل بی صدا بی رمق بدون برخورد

توی این نمایش غرق سکوت پر از بهانه
گم شده نقش من  وتو توی گریه شبانه

پرده ها رفته کنار  و جمعیت غرق تعجب
بازیگرها سر توی دست خنده بر لب بی تحرک

یک سکوت ممتد و دیوار چهارم جنس سیمان
نیست یک اسطوره یک مرد تا زند ناقوس ایمان

شعله دامان سیاوش رابگیرد تا بسوزد  یار تشنه
میزند سهراب همان دم بر پدر آن تیغ و دشنه

مینویسد متن خود را آن نویسنده به زوری
خود زند یک مهر باطل در مقام نقد ژولی

میرسد طاعون سانسور بر تمام زندگانی
تا بفهمی نقش خو رامیگذره عمر و جوانی

کف زدنهای دروغی نیش کژدم در شلوغی
چند مدال و لوح یادبود قصه علی کنکوری

متن و بازیگر و صحنه مهره های دست جلاد
میشوی بازیچه آخر فکر و عشقت رفته بر باد

صورتک ها مست خنده چهره ها غرق گریم اند
اما از غصه وحسرت پشت این ماسک ها می میرند

خوش بحال اونکسی که  خوش توی دلها می مونه
میره یک روز ولی بازهم هرکسی از اون میخونه
۱
اشتراک گذاری این شعر

نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


ارسال پیام خصوصی

نقد و آموزش

نظرات

مشاعره

غلامرضا مهدوی (مهدوی)

جوابت می دهم از جان اا سلامی بی طمع هرچند می دانم اا که پنداری در این دنیای پر تزویر و پر دوز و کلک اا گاهی سلامی گر کسی گوید اا سلام گرگ را ماند اا که دندانهای تیزش را اا قفای پرده ی گفتار مهرآمیز خود مستور می دارد اا شاگردی می کنم عزیز
سید مرتضی سیدی

تویی که بر سرِ خوبانِ کشوری چون تاج ااا سِزَد اگر همه ی دلبران دَهَندَت باج اااا سلام و عرض ارادت استاد مهدوی عزیز التماس دعا ااا ج
غلامرضا مهدوی (مهدوی)

مرحبا آجرک اللهبزرگا مردا اااا نیست در دست تو جز نسخه ی حاجات و برات
سید مرتضی سیدی

تو بخشیدی روان و عقل و ایمان ااا وگرنه ما همان مشتی غباریم ااا تو با ما روز و شب در خلوت و ما ااا شب و روزی به غفلت می گذاریم ااا نگویم خدمت آوردیم و طاعت ااا که از تقصیر خدمت شرمساریم ااا مباد آن روز کز درگاه لطفت ااا به دست ناامیدی سر بخاریم ااا خداوندا به لطفت با صلاح آر ااا که مسکین و پریشان روزگاریم
غلامرضا مهدوی (مهدوی)

موسای من تو به دنبال کدامین خضری اااا گوشه ی چشم تو ابریست پر از آب حیات

کاربران اشتراک دار

محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1