چهارشنبه ۵ دی
|
دفاتر شعر محمد رضا نظری(لادون پرند)
آخرین اشعار ناب محمد رضا نظری(لادون پرند)
|
راه می افتم توی کوچه
کوچه ی خاطره هامون
با قدمهام میشُمارم...همه ی فاصله هامون
یادته عصرای جمعه...
حس و حال خوبی داشتیم؟
پشت بوته ها رو نیمکت...چه بگو مگویی داشتیم!
حالا من موندم و این نیمکت خالی...
خاطرات کهنه ای که...با تو داشتم این حوالی!
زل نزن به من غریبه!
اینکه میبینی خموشه...با عزیزی گفتگو داشت
روی این نیمکت کهنه...که یه روزی رنگ و رو داشت!
کوچه شاهد...
خونه شاهد...
نیمکتای کهنه شاهد!
که یه روز و روزگاری
یه جایی همین حوالی
دستامو گرفته بودی!
زل زدی تو دو تا چشمام
گفتی تا آخر دنیا...تا همیشه دارمت دوست...!
حالا من موندم و شعرام!
یه بغل خاطره از تو...
چند تا نامه ی قدیمی...
همه دنیای من اینه!همه دارایی مردی...
که یه روز و روزگاری...همه دلخوشیش تو بودی!
هنوزم میام میشینم...
پشت بوته ها رو نیمکت...همه جمعه های بی تو...!
بی خیالِ هر چه بوده!
اگه نیستی...
اگه رفتی...
تا همیشه یادت اینجاست!
چشامو میبندم اینبار...گوش میدم به حرفات انگار...
که میگی تا ته دنیا...
تا همیشه دارمت دوست!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.