شب وسنگر کمین
نمازشب
صبح ،دود سرخ وسبز
من وزردیم به تو!..............نه!!!!
خصم زبون وزردی اش به من
هدیه ی دفاع من.............
سوز چشم واشک شب،تنهایی
بستر ودریایی نگاه
سوز ریه.......اسپری
درد وخلط وخون
گاز خردل و..........
گنج ،رنج های من
زردیت ای جنگ تودادی به من
سرخی من هم به فدای میهن
آمدی هان ای جنگ
با همه ایل وتبار وپدر ومادر نامشروع ات
وچهل وچندی زکنام دیوان
وطنم ،ای غرق غرور
سربه فرمان امام
ایستادیم به زنجیره ی یک عزم بلند
من وتو..... ما ودفاع از میهن وشرف
وبه این جا همه و
پریدیم ازاین آتش جنگ
وزمستان رد شد
حال ما ییم و..............سه نسل
مردی ازتبار شرف وگفت
وخود زدبه این خط شجاعت..... مجنون
ودگر مرد نیامد
رفت او
وآزادگی آمدبرمام وطن
وهمه یادتو،ماربه فراموش
ودگر نسل فراموشده
نزدیکند
آن زمان آقا گفت:
که مباد.............
ولی افسوس که بادا باد شد
وهمین درد فراموشی ما از ایثار
وکس ماندکه درسی بدهد از ابثار؟
ودراین راه جوانان همه خوب
وپیران به خوابی بس خوش
که تجمل دملی چرکین است.
وفریب است زمان
درپیچ خم این دوران
وماییم به املای درشتی زمان
وهمین است و....... تابوت فرستید
درخانه ی ما
وخدا حافظ.....و
پیوند به یاران دگر
ومرا درد شبانه خاموش
تو ............
مرا یاد فراموش
(پاینده باشید وبر قرارای یلان فراموش شده دربستر زمان)