سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        فراموش کردنت سخته( یصعب علی انساک )

        شعری از

        جاسم ثعلبی (حسّانی)

        از دفتر ترانه های بهار خوزستان نوع شعر بحر طویل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۳ ۲۳:۲۰ شماره ثبت ۲۵۲۷۴
          بازدید : ۱۴۰۲   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

         
        فراموش کردنت سخته( یصعب علی انساک )
        سهرت اللیل کله او گمت افکر بیک
        یل مشتول غصنک بل گلب ذکـــــره
        ما نامت العین او لا جفنهه ارتــــــاح
        او لا طلعت انجوم او لا گمر یضــــوه
        الفکر لف لف اچفونه او نام تحت الگاع
        ما ینسا الحبیب النایم ابگــــــــــــبره
        رسمتک بل گلب و ازلوفک الشریان
        دمی فار من اجفونک الحلــــــــــــــوه
        دخّلتک بل گلب ضمیتک ازغیـــرون
        کبرت او گمت تتعده علی بامــره
        علی صدر المحنه شبگیتک خــــــاف
        اخاف الشمش تاخذ ونست الگمرا
        لگیتک تضوی العالم شمس وانجوم
        ولاکن هل شمس متغیره ابسمره
        ما اگدر انسّی الروح من طاریــک
        اخلافک ما سکنت البیت ولا امره
        ما اگدر اعوفک وانت اهلالــــین
        اهلال اعیونک او خدک یشع عطره
        معنی شعر:
        در این شبهای مهتابی،به عشقت فکر می کــردم
        نه شب دارم نه روزی را،به نامت ذکر می کردم
         
        نه چشمی بسته مژگانش،نه خواب راحتی دارم
        نه ماهم روشنک کرده،چه درد و محــــنتی دارم
         
        نه روحم خواب می رفته،تو بحر دلت آسوده
        ولی قصدی ندارم یار،ترک گلت بیهـــــوده
         
        درون دل رخت ترسیم،و رخسارت به شریانم
        نمی دانی در این لحظه،چه غم بارم چه گـریانم
         
        درون دل رهت دادم،چقدر زیباتو نـــوزادی
        چو گیسو در کمندت شد،فراموشی و دلشادی
         
        تو را در خشم دل زندان ،پایت خورد در سنگی
        تمام ترسم از گرما، به پوستت  می رسد رنـــگی
         
        ولیکن دیده ام  ناگاه،تو را چون نور مهتابی
        رخ خورشید تاریک است،و تو نور شبح تابی
         
        نمی تونم فراموشت کنم هر گز
        یادت در دلم ریشه زده ای یار
        بدون تو در این خانه نمی مانم
        بدون تو دل و جانم شده بیمار
         
        نمی دانی دلم دربست مهرت شد
        ای ماه و هلال نیمه شب تابــــی
        فرشته از جمالت بارها پرســـــید
        دلم دور و ورت گشته تو شب خوابی
        نمی تونم فراموشت کنم هر گز
        فراموش کردنت سخــــــــــته
        بدون تو در این خانه نمی مانــم
        فراموش کردنت سخـــــــــــــته
        سرود عشق در لانه نمی خوانــم
        فراموش کردنت سخـــــــــــــته
         
        جاسم ثعلبی(حسّانی) 26/10/1390
         
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4