سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        اونودمش باغ

        شعری از

        عباس غفاری سایه رنگ

        از دفتر سایه رنگ نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۲ ۱۲:۵۶ شماره ثبت ۲۳۱۶۲
          بازدید : ۷۳۰   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر عباس غفاری سایه رنگ
        آخرین اشعار ناب عباس غفاری سایه رنگ

        سن اي بلبل شيدا ندن اوشدن بيرده بيزم باغه
        اوتردن بو مزارندا گتردن ناله پنهان
        گورر سن كه مهمان يوخ
        قاپي گولارني باد صبا آشمش
        قلندر بيتگلر هرياندا قوشا تاسلارني آتمش
        گورسن لاله مستيله جام در جام آتمش
        قانيمله از اوينا گوي وجودمدا دوات اولسن
        آهمدا ناله لر پيدا يخلدم گوي كه ناي اولسن

        تو اي بلبل عاشق ديوانه به باغ ما دوباره چرا سرزدي

        نشستي سر اين مزار وناله غم خواندي

        مي بيني اينجا كسي سر نمي زنه ومهماني از زمانهاي زياد به خود نديده

        مي بيني در باغ را باد بهاري صبا گشوده

        وگل وگياه خودرو به همه جاي باغ تسلط پيا كرده اند

        ولاله ها با مستي همه جا جام در جام انداخته اند

        وبا وجودم بازي نكن بگذار خون در رگهايم دوات حيات باشد

        وآهم در ناله هاي پنهانم آشكار است

        فرو افتاده ام اما بگذار ناله ام  باقي وجازي بماند

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        شرابی پر است از صواب سرودی گوارا و ناب ااا مرامت همه حُسن خُلق و پاداش تو صد ثواب
        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3