سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        تعجیل کن مهلت کم است (زلال)

        شعری از

        ابوالفضل عظيمي بيلوردي ( دادا )

        از دفتر شعرناب نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۰ ۱۳:۱۹ شماره ثبت ۲۳۱۴
          بازدید : ۹۵۷   |    نظرات : ۱۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر ابوالفضل عظيمي بيلوردي ( دادا )
        آخرین اشعار ناب ابوالفضل عظيمي بيلوردي ( دادا )

         

        پیدا تویی پنهان منم

        ساکت تویـی نارام و سرگردان منم

        با دست احساست بگیر این پای چرخان در فلک

        پشت زمین،بی بال و پر،انسان منم

        در کار تو حیـران منم

         

        آسان تویی مشکل منم

        دریـا تـویی پـابست اندر گـِل منم

        امّا شنو ، اینجا کسی می نوشد آه و نالـه ها

        خالی ز هر کوئی و هر منزل منم

        خونینتر از هر دل منم

         

        ای وای ازین حال حضور

        آشفـتـــــه بـازاری مــردان ظـهـور

        فـریــاد ازیـن جسم نمـاز مـُـرده پـای خـاکها

        بشکن رکوئی از تسلسل در عبور

        تـکـــــــرارهـای دور دور

         

        ایــن لات را آرام کـن!

        بــا تیـــغ تیـــز ابـروانـت رام کـــــن!

        البتّــه پـاگیــــــر نـگـاه سخت تـقدیـرت نـمـا!

        یک بوسه ده آنوقت سوی دام کن!

        آغوش خود اعدام کن!

         

        مهلت به دیدارم بده

        آگاهی از هــر گونه اسـرارم بده

        ارزان نمی بخشنـد بـر عشّاق راز عـشق را

        پس کوه غم بر دوش افکارم بده

        یک خلوت آزارم بده

         

        من حاضرم تا جان دهم

        دل را به رسم عشق خون افشان دهم

        مـن حـاضـرم در آسمـان دست تــــو بـــاران شـوم

        بـر جـان شب، گلهای نــور افشان دهم

        آن را که خواهی آن دهم

         

        تعجیل کن مهلت کم است

        قـدّ پـگاه از درد تـاریـــکی خـم است

        یا هـوش از دادا  ستـان  چـون سـرخوشان مـاوراء

        یا قدرتی ده که جدایی محکم است

        در انـحصـــــــــار آدم است

         

        ***

         

        شعر فوق، زلال عروضی قافیه دار پیوسته بوده و در طول ریتم موسیقییائی«مستفعلُن مستفعلُن»

        با دخالت «مستفعلُن» میباشد:

         

        مستفعلُن مستفعلُن

        مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن

        مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن (سطر مادر)

        مستفعلُن مستفعلُن مستفعلُن

        مستفعلُن مستفعلُن

         

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۳ شاعر این شعر را خوانده اند

        Guest

        ،

        میثم الهی خواه(قاصدک باران)

        ،

        طاها محبی (حزین)

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5