سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        در دلم پروانه رقصید... التماس دعا برای شفای پدرخانمم را دارم.

        شعری از

        سعید مطوری (مهرگان)

        از دفتر شعرناب نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۰ ۱۳:۱۲ شماره ثبت ۲۳۰۸
          بازدید : ۷۰۸   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سعید مطوری (مهرگان)

         

         

        من به  عشق کردم سلامی

         

        تا  رسد از تو پیامی

         

        عاشقم ، نورت نشانی  در دلم پراونه رقصید

         

        بید مجنونم ، چه بی تاب

         

        دید به آب، نقشی ز مهتاب

         

        رنگ آبی، رقص شبتاب  در دلم پروانه رقصید

         

        دست به آب بُرد، ماه بگیرد

         

        او به  عشقی،  آه  اسیرد

         

        آب بلرزید، ماه بخندید در دلم پروانه رقصید

         

        دستِ خالی اشک بلغزید

         

        جسمِ او از غم بلرزید

         

        بید ز تنهایی بترسید  در دلم پروانه رقصید

         

        بید مجنون خم به آبی

         

        هر شبی در دل عذابی

         

        شاخ و برگ در خود خرابی در دلم پروانه رقصید

         

        دید که شب پر، بوسه بر آب

         

        میزدش در او نبود خواب

         

        تا به مرگش، عشق او ناب  در دلم پروانه رقصید

         

        اشک بید بر آب بِچرخید

         

        جسم شب پر ، او چو خورشید

         

        رفت  و او عشق را بفهمید  در دلم پروانه رقصید

         

        مانده بر جان سوز و آهی

         

        شب وروز در خود تباهی

         

        مست شدم با یک نگاهی در دلم پروانه رقصید

         

        کرد ندا بردل نگاری

         

        خود ببین در من چه داری

         

        گر عمل کردی بباری در دلم پروانه رقصید

         

        عشقِ خود را لاله گون کن

         

        این جهان را سرنگون کن

         

        آخِرت آیینِ جون کن در دلم پروانه رقصید

         

        تو نترس از این جدایی

         

        کن  ز این زندان رهایی

         

        روح تو بوده خدایی  در دلم پروانه رقصید

         

        در دلم غوغا بپا کرد

         

        این کلام در عشق رها کرد

         

        \"من گُذر\" را هُو بَنا کرد در دلم پروانه رقصید

         

        چون ز روح \"من\" را نخواستم

         

        در رهش\" ما \" را  بکاشتم

         

        با خدا  عشقی  بداشتم  در دلم پروانه رقصید

         

        سعید مطوری /مهرگان

         

        از دفتر شور عشق

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

        Guest

        ،

        طاها محبی (حزین)

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4