مطربا امشب مرا باتو دگر هیچ کار نیست
هرکه را مسرور باشد حاجت غمخوار نیست
گـر بینـدازی نـظر بـر آسمان ازراه عـقل
هر کجایش بنـگری اصـلا درو دیوار نیست
هـرکـه را طاعت نـمایـد ازخداوند کـریـم
دائماً باشد عزیزو هیج وقتش خـار نیست
هرچه را تخمی بکاری حـاصلش آن میشود
بذر گندم، گندم است حاصلش اشجار نیست
فکر آن میباش قیامت را حسابی هست سخت
درقیاس همچون حساب کوچه وبازار نیست
سـود بسیار است انـدر تجـارت بـا خـدا
در تجارت بـاخـدا اصـلا به کل اضـرار نیست
عیب پـوشی اجـر دارد عیب جـوئی معصیت
هـرکـه را عیبی نپـوشد آدمـی ستـار نیست
تـا تـوانی تـو کمک کـن مردمـان مستمند
نزد خالق هیچ کاری بهتر از این کـار نیست
سعی کوشش میکنـی از بـهر دنیا تا بکـی
یاکه من دراشتباهـم یا که کارت کار نیست
دی شنیدم از زبـان بلبلـی شوریـده حـال
چیدن گل از چـمن غـیراز جفای خار نیست
در طبیعت سـاقی سیمین سـاق مِیَ مـیدهـد
یکنفرهوشیار بینی دیگـری هـوشـیار نیست
هست گمنام عـاشق زاری انـدر کوی عـشق
عشق دردل باشـدو هـرگـز سر دیوار نیست .