سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 8 بهمن 1403
    28 رجب 1446
      Monday 27 Jan 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        وداع از اين دنيا براي ما بسيار نزديك است، ولي ما آن را بسيار دور مي‌بينيم وگرنه اينقدر با هم نزاع نداشتيم. محمدتقی بهجت

        دوشنبه ۸ بهمن

        قصه احساس

        شعری از

        مینا فیروز

        از دفتر دلسردی نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۰ دی ۱۳۹۲ ۲۳:۰۹ شماره ثبت ۲۱۸۵۵
          بازدید : ۶۴۹   |    نظرات : ۹۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مینا فیروز

        گوشهایم کر

        همدمم سایه

        امروز هوا بارانی ست ومن

        بی همدمم

        بنوش شراب را

        به سلامتی خودت

        برایم آرزو بودی وخاطره شدی!!!

         

        نبودنت

        تکرار پشت  تکرار

         

        چه بی رحمانه

        تا تیتراژ پایانی

        مجموعه جدایی

        نشستم

         

         میدانم

        سالهاست بالا سر قبری فاتحه میخوانم

        که مرده ای درش نیست!!!!!

         

        حال چوپانی را دارم که

        خبراز احوالش گرفتند،

        گفت:

        "گرگ شد بره ای که تا دیروز نوازشش میکردم "

         

        تو برایم سنگ تمام گذاشتی

        آری

        سنگ

        تمام

        حال به مجلس ختمم بیا

        صدای غار غار کلاغ

        فاتحه شوم زندگیم!!

         

        راستی

         

        چهره ات چه شکلی بود؟؟

        میبینی از دلتنگی زیاد دیگر

        یادم نمی آیی.....

        ولی....

        سخت است

        مرور خاطرات کسی که

        غبار چهره اش را در

        خاطرم پوشانده!!!!

        شاعر گفت:

        "از دل برود هر آنکه از دیده برفت"

         

        رفتی!!

        دلم را چرا بردی؟؟؟

         

        همچون شیرقهقه ات را

        نعره نزن

        خانه چوبی را موریانه

        ویران میکند

        نه نعره شیر!!!!

         

        همچون موریانه ساکتم!!!

        بخند...

         

        قصه احساس پایان یافت

        فقط

        فاتحه مجلس ختم یادت نرود

        یکبار سوره دل

        سه بار سوره شکست

        یک صلوات

         

        حال فهمیدی چطور شکستم؟؟؟

        یکبار دل دادم!!!

        هزار بار شکستم دادی!!!!

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4