جنگ طف 14(دلاوری امام حسین علیه السلام 1)
روز دهم آسمان خونبار شد
عدل گم گشته و ستم بیدار شد
داد خواهان در مصیبت کم شده
یک نفر مانده و غیرت گم شده
واحسینا کربلا شورش رسید
وقت جانکندن دلداران رسید
همه جا غنچه شکفته این دیار
بوی مطبوعی زده در این مزار
کشته ها انباشته در خیمه ای
از شهیدان بخون غلطیده ای
صبر سردارم در این محنت تمام
راه حمله را بجسته در ختام
گفت اسب و زره را حاضر کنید
وقت پیکار و خدا ناظر کنید
شال پیغمبر به گردن تاب داد
شا هد قطع سرش را قاب داد
گفت ای قوم یزید آماده ام
من حسینم از علی پرورده ام
آمدم غربال کنم کو ناصری
گر معینی هست سوی دلبری
هیچ از دشمن ندیده نور را
نیزه بر آفراشته با زور را
زور گویان بهر کشتن این امیر
پشت کردند همه از مهر دلیر
ناگهان یورش وی آغاز شد
سوی دشمن حمله اش را باز شد
همه نوری را که دیدند در ره است
چشم خود خاموش گشته در مه است
تارو ماری زد سواران سپاه
گرد باد آمد و طوفان زد به راه
سرورم تا ساحل آب فرات
پای زد در نیلگون آن به ذات
مشک را پر آب در هم سیر کرد
سوی خیمه زد و سرهم دیر کرد
این همه پروانه دورش جمع شد
تشنگی از قلب یاران رفع شد
شکر کرد لطف خدایش بهر این
آبسیری کرده جمعی بهر دین
می خروشد بار دیگر حمله را
می فروشد سر به دینش جمله را
قصه ادامه دارد در شعر بعدی
جنگ طف 13(شهادت امام حسین (ع) 2)
جاسم ثعلبی 10/09/1390