سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 دی 1403
    26 جمادى الثانية 1446
      Thursday 26 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۶ دی

        طبابت

        شعری از

        رضا رحیق

        از دفتر رحیق نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۹ ۰۹:۳۳ شماره ثبت ۲۱۱۸
          بازدید : ۱۲۸۷   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رضا رحیق

        می و دردی بده مخمور تو ام

        دان من از دانه جدا شد

        بکن انصاف و مرا آتش عشقی

        تو فزون باده بیفزا

        مددی دار و بزن پرده ز رخسارجمالت

        هله بیمار تو ام

        قبله بیفراز و شهودم بده ربی

        موسمی دارم و از خلق ننالم

        شرفم نیست

        به هنگامه اشراق تو

        بی مایگیم را به شگون

        وارد هامون جنون کن

        شده با صف زن طرار جمالت

        قدحی پر کن و

        نوشم بده ربی

        به نیازت همه عالم به تماشای

        تو مبهوت

        و مصلای شهودت

        شده مسجود ملائک

        شررم ده ملکا قامت رعنای

        تو دارد به تسلی

        قدحم پر کن و

        افسانه مجنون دگر

        در قلمی زمزمه فرما

        کوثرت را به نیازم

        کوکبت را به معانی

        به دخولت چو پیازم

        ورقی برزن وهنگامه محمود

        دگر باره بیارا

        که چنان مستی از آن باده

        جهان را به نمازت

        شده هستی

        سازگاران به نماز

        آمده مستی

        نتوان رست ازاین ساحت معشوق پرستی

        عاشقان دل بتکانید رسیدست بهاران

        نتوان شرط نهادن

        به قدوم شه هستی

        مایه داران بدهید آنچه

        به خیرات شمارید

        همه بازی بده گویا

        همه از حاتم هستی

        مینشینیم که ما را رخ مستانه حوالت شده گویا

        نسرائیم که ما را شعر دیوان شفاعت

        بسراید

        ما خماریم ندانیم

        ز پیمانه بجوئید حوالت

        به شهودیم اگر معجزه این است

        شهادت بدهیم ادمیان را

        به نمازی به جماعت  

        ما گواهیم ز کس مزد نخواهیم 

        مسیحا بنمائیم  

        طبابت

         

        رضا رحیق (رحیق)

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

        Guest

        ،

        میثم الهی خواه(قاصدک باران)

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2