سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 16 آبان 1403
    5 جمادى الأولى 1446
    • ولادت حضرت زينب سلام‌الله عليها، 5 هـ ق، روز پرستار و بهورز
    Wednesday 6 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۱۶ آبان

      چرا کینه؟چرا نفرت؟

      شعری از

      حسین خواجویی

      از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۲ ۲۰:۵۲ شماره ثبت ۲۰۵۴۷
        بازدید : ۸۳۲۰   |    نظرات : ۲۰

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر حسین خواجویی
      آخرین اشعار ناب حسین خواجویی

      چرا نفرت؟
       
      چرا کینه
      چرا نفرت
      در این دنیای بی کسوت
      در این دنیای مالامال از نخوت
      چرا این جا فقط باطل شدن ها را بباید دید؟
      چرا عاشق شدن ها را نمیبینیم؟
      چرا روح سپید ما سیه گشته؟
      چرا عشق در دل های مرده؟
      مگر راز وصالش را نمیدانی 
      که میدانم که میدانی که میدانم که بیزاری 
      ز دل تنگی و تنهایی 
      نده رخصت که این فرصت اگر از دست تو افتد 
      دگر آب است و هر آبی ز هر جایی که شد جاری 
      دگر رفته  تو جاماندی چقد خوش تر اگر گویم فرو ماندی               در این دنیا ی بس فانی 
      بگو اینجا 
      در این دنیای بی پهنا
      چه چیزی غیر همراهی 
      کند چاره غم دل را که دل در غصه میمیرد
      اگر راه نفس گیرد
      اگر آهی ز مظلومی به پا خیزد 
      همه آفاق می سوزد 
      ولی باید کنی  یاری 
      شوی راهی 
      به راه راهیان عشق و دل داری
      چه خوش راهی به بیداری
      عجب شوقی در این دل هاست
      که آزادند، از این بار بی باری
      آههههه.....
       بکش آهی 
      ازآن روزی که تنهایی واین نفرت توراکرده پر از نخوت
      همان راز نفس گیر شب ظلمت 
      که مستولی شده بر تو 
      همه زشتی و بد بینی 
      همه راز نفس گیری  
      تو حتی شعر من را آن روز ز ژرفای دلت خوانی 
      ولی باید کشم آهی 
      که میدانم که تنهایی 
       
       
          
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      7