الهي دوست داشتي كه بنده ي تو باشم
سرتسليم برآستان تو گذارم
از هرآنچه غيرتوست رها و آزاد باشم
تو را سپاس گويم
به خاطر تمام نعمت هايي كه عطا كردي
مدتي بود كه بوي بارانت را حس ميكردم و روحم از فرش تا عرش آسماني ات به پرواز درمي آمد
و ...آن شب
شب آسماني و به ياد ماندني
در شبي از شبهاي ماه مهماني ات
مهمان نوازي رادر حقم تمام كردي
بنده نوازي را كامل نمودي
وچه خوب اجازه دادي تلالو نوروگرماي حضورت را دردلم احساس كنم !
پرسيدم :چگونه شكر گزاراين نعمت بيكرانت باشم
گفتي : سجده كن و نزد من آي!
ازشوقم رو به كعبه ات سجده كردم
سجده اي بي سجاده
و چه با شكوهست سجده اي عاشقانه
وچه زيباست سجده ي عشاق
وچه زيباتر حالشان
سجده اي خواهم كرد به بلنداي تمامي اعصارو قرون
سجاده ام را به وسعت زمين ت مي گسترانم
پيشاني ام را به شكرانه ي اين حس تازه برروي خاك پاك ت خواهم گذارد
اشك خواهم ريخت و دلم را از هر تيرگي خواهم شست و پاك خواهم كرد
الهي
مي خواهم دلم را با خاك ، پاك كنم
با بوي خاك ت اوج خواهم گرفت تا آسمان هايت آري خاك
گفتم خاك ، خاكي پاك تراز خاك كربلا سراغ ندارم
گويند سجده بر خاك كربلا نورش تا هفت آسمان را نوراني مي كند
دلم را نوراني كن تا نورش هفت آسمان را نوراني كند
بنده ي خاصت شوم
تا تو به آفرينشم ، به خلقتم به فرشتگان درگاه ت مباهات كني
سجده خواهم كرد بر تربت كربلا
سجده بر قطره قطره ي خون حسين
حس مي كنم عشق حسين ت را
درك مي كنم عشق حسين هاي زمان مان را
تازه مي بينم شان ، مي بويم شان
كه چگونه در لحظه ي عروج آسماني اشان
برخاك ت كه گلگون به خونشان بود سر تسليم فرود آوردند
و چه زيبا پروازكردند تا بي نهايت
چه زيباست سجده !
چه زيباست عاشق !
و چه زيباتر سجده ي شهيد بر خون !
" السلام و عليك يا ابا عبدالله الحسين "
" وسجد واقترب "
" سجده كن و نزد من آي " - علق آيه 9
92/4/24
_________
معبودابه خون پاك شهيدانت از نور پاك و مطهرت به دلهايمان بتابان
تقديم به همسر شهيد علي نصيري كناري