بسم الله الرحمن الرحیم
این لباس شعر بر قامت مسئوولینی دوخته شده که بجای انجام رسالت پاسخ گویی به ارباب رجوع مرتبا در فکر جابجایی میزهای اداری و خرید های اضافی هستند.تا جایی که ارباب رجوع را سرگردان می کنندوفریاد شان را در می آورند.یا کار را بجایی می رسانند که مردم با مراجعه به اداره و دیدن این وضعیت از ناراحتی ، لبخند تلخ به آنها می زنند.شخص خاصی مورد نظر نیست :
ارباب رجوع و کارشان بر من و توست
فریاد قشنگشان زدست من و توست
در نقل مکان و جابجایی هامان
آواز بلندشان زدست من و توست
در جامعه هدف ندیدم هدفی
لبخند عیانشان زدست من و توست
بنگر که هزینه های درمانی نیست
برهان و دلیل شان به دست من و توست
آقای رئیس بر ضعیفان بنگر
بحران خریدشان به دست من و توست
در امر مکان تنوع جا داریم
آزرده ی جانشان به دست من و توست
آنقدر مکن امر به اسباب کشی
پرونده دردشان به دست من و توست
ویرانه ی اقتصاد را می بینید
پایان سیاهشان به دست من و توست
عابد مگو تو شعر ، تضعیف می شوند
تعریف لطیفشان به دست من و توست
*********
آقای رئیس ما ارادت داریم
در سایه لطفتان صراحت داریم
هرچند که انتقاد بود و تدبیر
در گفتن شعر خود خجالت داریم