دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر عبدالله خسروی (پسر زاگرس)
آخرین اشعار ناب عبدالله خسروی (پسر زاگرس)
|
لبخندم خیلی درد میکند
غم در خانه های بی سقف
سوت می کشد
بعضی ها گریه نمی کنند
پشت خنده تلخی
پنهان شده اند ..
در کوچه های پایین شهر
آرزوها ارزان حراج میشوند
گاهی
آرزوی کودک بی خانمانی
با خوردن یک غذای گرم
برآورده میشود ..
از این دیار خسته ام
جواب خداحافظی ات را بلند میدهند
مشتاق دیدار نیست کسی ..
خیلی ها
برای خود قفس طلایی ساخته اند
رویای پرنده شدن دارند
روی زمین کج راه میروند
فکر پرواز در آسمان دارند ..
آدم ها این روزا دقیق نیستند
دوست دارند
الکی همدیگر را معطل بگذارند ..
کاش میشد
شبیه باورهای قدیمی
در جاده های زندگی
با ریختن کاسه ای آب
همه چیز به خیر میگذشت ..
عبدالله خسروی (پسرزاگرس)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.