يکشنبه ۲۷ آبان
از چشمهایش خوشه ی انگور می ریخت شعری از احمد بیرانوند
از دفتر دلواژه نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۵ ۱۰:۳۹ شماره ثبت ۱۶۹۰۵
بازدید : ۱۴۸۴ | نظرات : ۵۰
|
آخرین اشعار ناب احمد بیرانوند
|
وقتی تمام غصه اش را دور می ریخت بر لحظه ها اسپند و عطر و تور می ریخت فصل عبور برگهای خسته از باد از چشمهایش خوشه ی انگور می ریخت مثل غزلهای پر از احساس شرقی از حرفهایش نغمه ی سنتور می ریخت در بهت تب آلود شب هنگام وحشت از لا به لای خنده هایش نور می ریخت زلف پریشان چون به دست باد می داد بر شاخه ها رنگ قشنگ بور می ریخت غارت همیشه شیوه ی چشمان او بود در کشور دل لشکر تیمور می ریخت چون بر سر دار ملامت دیدمش باز روی لبانش خنده ی منصور می ریخت این غزل رو خانم لیلا مهذب(دنیا) بسیار زیبا با آهنگ دکلمه کردن که هم اینجا وهم توی وبلاگشون قابل دانلود و شنیدنه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.