سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        کاش یکبار دوست داشتنم را بپذیری.

        شعری از

        مهدی خدایی (آیدین)

        از دفتر عاشقانه هایی برای خدا نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۲ ۱۸:۱۰ شماره ثبت ۱۶۱۱۷
          بازدید : ۶۸۱   |    نظرات : ۶۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        خدای من ! ای تو که هستی و من چشمی لایق تو ندارم تو را دوست دارم بی دلیل بدون حرفی با منطق زمینی تو همه، من هیچ. تو باران ، من تشنه ترین کویر. . چرا اینگونه تنهایی؟ چرا اینگونه مهربانی؟ چرا نمی رنجی .؟ از من از بدترین بنده ات. . الهی ! تو را با دلی تنگ تنگتر از همیشه یاد می کنم امروز. . تو مرا اینگونه خواستی تو مرا با بغض به خانه ات آوردی تا دست مهربانت را بر چشمان اشکبارم بکشی تا لمس کنم حضور بی نهایتت را. . الهی ! اگر روزی نبودم اگر روزی از شرم در زمینت فرو رفتم اگر دیگر از یاد تو رفتم قلب شکسته ام را بر روی دیوارهای شهر ببین آن گاه اگر دلت تنگ دلم شد باورم کن دوستت دارم باورم کن که ساعاتی داشتم باتو که تو می نوشتی با دستانم و من گوش می دادم به احساسم. . الهی ! دلم چون شیشه ای است تاب این همه باران را ندارد تاب گرمی عشقتت را ندارد خواهد شکست در حرارات عشقت و باران اشکهایم. . خدای مهربانم! چیزی ندارم لایق تو جز اقرار بر عشق اقرار می کنم دوستت دارم با تمام بدیهایم خدایا بگیر قلمم را از دستم تاب نوشتن ندارم تو بنویس می ترسم لرزش دستانم خط خطی نشان دهد دوست داشتنم را می ترسم اشکهایم نامه ات را نازیبا کند دوست دارم تا ابد تا آخرین لحظه عمرم عاشقانه ببویمت و بنویسم برایت. . الهی ! چه خواهد شد بعد از مرگم ، نمی دانم، شاید تو باشی و یا آتش تو در هر دو حال خواهم سوخت برایت من پروانه نگاهت من شمع سوزان عشقتت من دیوانه ای تنها بی چیز که جز خنده اشکبار چیزی ندارم دوست دارم تا قیامت برایت بی وقفه بنویسم می دانم غروبم نزدیک است می دانم عاشقانه هایم در برابر عشاق بی پایانت در حصار لحظه ها گم خواهد شد ولی می نویسم تا کمی آرام گیرد این دل شیدا. دوستت دارم . . کاش با این چهره سوخته با این قلب شکسته و دست ناتوان قبولم کنی کاش یکبار دوست داشتنم را بپذیری. ای همه بود من. .
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2