پنجشنبه ۶ دی
|
دفاتر شعر محمد رضا نظری(لادون پرند)
آخرین اشعار ناب محمد رضا نظری(لادون پرند)
|
آینه...
من...
چشم در چشم خودم
تمام جوانیم را شانه میزنم...در آینه پیر روبه رو
..........................................................................
نگاهت همه جا میدود...
کاش کمی اطراف من فقط راه میرفت!!!
............................................................
بعضی چیزها درد دارند!
مثل همین چیزهایی که من میخواهم بگویم...
اما دردش نمیگذارد!
.............................................................
نگاهت تلنگری است بر هزار احساس خفته ام!
نگاهت را بدزد...!
بیدار شوند له میشوی زیر اینهمه احساس
...........................................................................
من از باران نمیترسم
از چترها میترسم...
که نمیگذارند خیس شویم زیر اینهمه احساس!
.........................................................................
من از جنس پاییزم...
ترد و زرد و شکننده!
اگر نسیمی در آغوشم بگیر
تا آرام آرام در وسعت آغوشت برقصم و به پایت بیفتم.
اگر طوفانی برگرد!تحمل سیلی ندارم
حالا تویی که تصمیم میگیری...
وزن احساست چقدر است؟!
تند و گذرا چون طوفان؟یا آرام و مداوم چون نسیم؟؟؟
خواستی بمانی سرعتت را کم کن
وسعتت زیاد باشد کافی است.!
...........................................................................
شاعر نیستم!
کودک درونم خوراکش شعر است
احساساتم را میدوشم
به خوردش میدهم تا سیر شود نق نزند...!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.