جمعه ۷ دی
بدحالی شعری از محمدجواد امینی
از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۴ تير ۱۳۹۲ ۱۲:۱۸ شماره ثبت ۱۴۳۰۴
بازدید : ۷۷۸ | نظرات : ۳۷
|
آخرین اشعار ناب محمدجواد امینی
|
شعله یعنی حضور روشن تو
سیب یعنی دوباره طعم لبت
غنچه یعنی که باز خندیدی
و من اینجا در انحصار غمت
پشت سر هر چه بود رویا بود
پیش رو هر چه هست تنهایی
هوسی نیست در دلم دیگر
شعر یعنی صدای رسوایی
مات و مبهوت مانده ام بانو
یک غزل از تو فاصله دارم
مصرعی بین دست هامان یا
یک هجا بر لبان غمبارم
بنشین روبه روی هر بیتم
ساعتی شاعرانه یارم باش
قافیه قافیه دو چشم شما
تا ابد سوژه های کارم باش
شب آغاز ماه بهمن شد
یک شب سرد همچنان دوری
من فقط صبر میکنم با این
آتشین زخم های ساطوری
خسته از آفتاب و از مهتاب
خسته از ماه و سال و هر فصلم
تو نگو "های زندگی جاریست"
من به یک تار مو فقط وصلم
کاش هر لحظه مثل یک سایه
با من و در کنار من بودی
بعد میگفتم این غزل ها را
بی حصار و خزان و نابودی
حس تلخی است آخرین سیگار
غصه ی بسته های تو خالی
نصف این بیت های تنها را
دود کردم به جرم بدحالی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.