سه شنبه ۶ آذر
|
دفاتر شعر یاسمین بازیار(صحرا)
آخرین اشعار ناب یاسمین بازیار(صحرا)
|
( نمونه ویرایش شده) از کوچه های سپید می ایم از خاطره های دور هی تو .... که بر دیوار حسرتهایم تکیه داده ای مرا میشناسی...؟ خوبتر می دانم از هر کس ذهن متروکت من را توان دیدن ندارد قرمزی شعله سیگارم نگاهت را میکشاند به صحرای لبم ولی نه هواست را می گذرم از تو عطر تنم تو را می خواند و......چه مغرور شده ای قلبم نوای عشق می نوازد و اشک هایم حلقه رقص کولیها به دور شعله احساس می چرخد و می ریزد و باز خشکیده تر است لبهایم بوی زن می دهد تنت و چشمهای دریایی ات اسیر دریایی دگر افسوس که من صحرایم انگشتانم یخ زده از سردی احساس سیگارم افتاد بر زمین سرد و می رقصید نورش وقتی کفشهای سیاهم حجم وسیع عشق را نقش می کرد بر زمین و اتشش را خاموش
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.