سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 6 ارديبهشت 1404
    28 شوال 1446
      Saturday 26 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        ای برادر تو همان اندیشه ای ما بقی خود استخوان و ریشه ای مولانا

        شنبه ۶ ارديبهشت

        طول عمر

        شعری از

        بهروز احمدی(زاهد)

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ ۴ روز پیش شماره ثبت ۱۳۷۱۹۹
          بازدید : ۲۶   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهروز احمدی(زاهد)

        1. نردبانی در طولِ عمر، گذارده ام، عرضی نیست، نمی‌خوانیم
          گذشته دیگر از من گذشته و، در افسوس، جوانیم
          قلم به دست و فکر تو در سر، چشم‌هایم بسته
          بسته به چشم تو دلم، تا کجا، می‌ دوانیم
          سردرگُمم، کلافی که درهم ریخته و کلافه است
          سر به آسمان دارم و ،در پِیِ، ماهِ، آسمانی‌ام
          کوچیدم از شهرم عبس ،به هفت شهر عشق
          دیدم آسمان همان رنگ است، اگر تو نرسانیم
          دیده ام، تار و تار، کنج دیوار و، زخمه، بر دل
          دل ،تنگ است و، بغض ،تا کی گلو می‌فشاریم
          چون زاغکی، هوسِ راه رفتنِ کبک است، غزل سرودنم
          نمانده نائی ،به نای ،نوای دلتنگیست، دلیل بی همزبانیم
          بسته راهِ گلو، دردِ غربت و، می‌خراشم عبوس، دفترم
          قلم به تنگ آمده، از این همه، سوز نهانی‌ام
          چشم بسته‌ای و، داده‌ایی دل به کس ،خموشم هنوز
          چشم نمی‌گشایی و، دل نمی‌بری و، این چنین برانیم
          گناهم چیست، جز عشق و، در هوس غوطه می‌خوری به قهر
          غوطه ور گشته ام درون خویش و، از چه نمی‌رهانی‌ام
          سال‌هاست به دنبالت می‌گردم، مثل کبوتری که جَلدِ توست
          با چه شوقی ،بام به بام، به دنبال نشانیم
          نمی یابَمت ،شاید چون گذشته ،عاشقم نیستی
          عشق تو در ذره ذرهٔ وجودم ،به خود می‌کشانی‌ام
          می‌نویسم هر آنچه در دل، که شاید به دِلت بِنِشینَد
          دل به دلم بدهی و، دوباره ،نرانیم
          خوب بنگر ،چون گذشته جوان نیست، زاهد
          گذشته دیگر از من گذشته و ،در افسوس جوانیم
          بهروز احمدی
          کرج
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۲۲ ساعت پیش
        دلنشین و زیباست خندانک
        بهروز احمدی(زاهد)
        بهروز احمدی(زاهد)
        ۱۷ ساعت پیش
        درود وسپاس خندانک
        ارسال پاسخ
        ساسان نجفی(سراب)
        دیروز
        درود بر شما..
        زیبااااست..
        خندانک خندانک
        خندانک
        بهروز احمدی(زاهد)
        بهروز احمدی(زاهد)
        ۱۷ ساعت پیش
        درود وسپاس از نگاهتان جناب نجفی
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1