شنبه ۱۱ اسفند
دیگر نمیدانی شعری از قلم صاف
از دفتر عشق نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ ۲ روز پیش شماره ثبت ۱۳۶۱۷۴
بازدید : ۹ | نظرات : ۱
|
|
دل من جز پیش تو جایی نباشد میدانی گفتم دلم تنگ توباشد گفتی میایی میمانی آرام به تو گفتم از چه رو مرا زخود میرانی گفت به توعشقی ندارم دانم تواین میدانی دوری زمن میکنی و با کس دیگر تو میمانی من عاشقت هستم ومیمانم حتماکه میدانی حرف چشم میگوید ز مرگ اعتمادمیخوانی ازمرگ آرزوهام درگور قلبم چیزی نمیدانی نادیده گرفتن خیانت باعث شد تاکه بمانی میسوزددل برای آغوش رفته که تنها بمانی در خلوت وتنهایی خود میبینی باشد ندانی هرچه بدی کندبه عشق توباورنکرده نتوانی ای عشق چراتوعشق من وباورنکرده ندانی و باورواعتمادم وکشتم خاک کردم میدانی زخمهاوخراشهای تنم را با چشم نمیبینی عشق رانشناسی دردل نام مراتونمیخوانی اما از شعرهایم قلم صاف وعاشق میدانی قلم صاف
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.