سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 5 اسفند 1403
  • روز بزرگداشت خواجه نصيرالدين طوسي - روز مهندسي
25 شعبان 1446
    Sunday 23 Feb 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

      يکشنبه ۵ اسفند

      چله کمان

      شعری از

      بهاءالدین داودپور تخلص بامداد

      از دفتر دفتر لحظه ی ناب مرگ نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ ۳ روز پیش شماره ثبت ۱۳۶۰۲۰
        بازدید : ۱۳   |    نظرات : ۱

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
      آخرین اشعار ناب بهاءالدین داودپور تخلص بامداد

      چله کمان


      این روزا
      مردم کوچه وبازار
      ازسرشوق لبهایشان
      چونان چله ای کش آمده
      وقامتشان خمیده چون کمان
      آنگاه سوی هم
      تیرمحبت می کنندروانه
      این روزا
      مردم ازفراوانی بار
      کوله باروخانه هاشان شده پربار
      درون هرفروشگاهی مردمان
      بادیدن اقلام آب شده درقفسه ها
      وقیمتهای سربه فلک کشیده
      تعظیم کنان اشک شوق می ریزن
      درسرسفره نان وسفره هفت سین
      استیکرخنده هدیه می فرستن
      می ترسم زین همه خوشی
      که مباداچشم بخورن ازخنده باد
      این روزا
      اگرپابگذاری برسرهرشهرومحل
      قحط شده غصه ودرد
      ایناسرگرمی قصه های کهن است
      نان وآب عقداخوت بسته اند
      تاهضم شودراحت این غذای مردمان
      این روزا
      آسمان ازسرسخاوت
      می ریزدسر زمینیان برف شادی
      ازسمابانگ هلهله
      اززمین مردمش رقص فرفره
      چه سعادتی ازین بالاتر
      اینکه جای خوردن مرغ
      ارزن بخورن ارزان
      تابدوزن چون سوزن
      افسانه برپیشانی
      این روزا
      مردم شهروروستا
      خانه های زنبوریشان را
      بهرعسل گرفتن کوچک وشیرین می کنن
      این روزا
      مردم شهرهاازسرمحبت
      هردم کلاه زسرهم برمیدارن
      تاسنتی تاریخی شودبه روزگاران
      مردم ازدلتنگی وشعف
      زمان رامی خرن
      تانرونددوردستها
      این روزا
      مردم بامرام
      زیادهندوانه زیربغل هم می گیرن
      ازهمه چی وهمه کس
      چشم سیرن
      آخه آنهامدام سیربه چشم می کشن
      واین روزا
      مردم پولهاراپارومی کنن
      دردریای بی انتهای گرانی
      می ترسم ازشدت شوق
      قالب تهی کنند چوقاب عکسی
      روی دیوارکوتاه زمان بی بازگشت
      حالمان خوب است
      خوش است وخوشترازاین ایام نیست مرا


      بهاالدین داودپور.بامداد
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر
      ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

      معظمه جهانشاهی

      ،

      عباسعلی استکی(چشمه)

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      ۵ ساعت پیش
      درود بزرگوار
      به شعر ناب خوش برگشتید
      اجتماعی زیبا و موثری را هدیه آوردید
      موفق باشید خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      4