سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 5 بهمن 1403
  • انتخابات اولين دورة رياست جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ ش
25 رجب 1446
  • شهادت حضرت امام موسي كاظم عليه السلام، 183 هـ ق
Friday 24 Jan 2025

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می‌توان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمی‌ها را تکرار کرد. برتراند راسل

    جمعه ۵ بهمن

    امیر دل

    شعری از

    حسین گودرزی تشنه

    از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی

    ارسال شده در تاریخ ۲ روز پیش شماره ثبت ۱۳۵۳۶۲
      بازدید : ۳۴   |    نظرات : ۳

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر حسین گودرزی تشنه
    آخرین اشعار ناب حسین گودرزی تشنه

    ‍ ‍ تا نگاهم به نگاهت افتاد
    بند بند دل من رفت که رفت
    دل سرکش که خیالی نداشت
    باتو آشفته ترین شد ای دوست
    از وجود نگهت دل لرزید
    تو تمام شدی و احساسم
    وانگه ای جان دلم
    باتو بیگانه شدم با همه کس
    گاه، خود نیز فراموشم شد
    چون که غرق تو شدم ای دریا
    حال دل، تعریفش، باتو معنا یابد
    هرچه هست و باشد
    فقط از سمت نگاه تو شروع گشت که گشت
    تو شدی احساسم
    با تو تکثیر فراوان گشتم
    من و بسیاری این دل دادن
    تو و غارت گری بی پایان
    همه ام رفت به یغما باتو
    وتمامم شده اتمام به تو
    باتو آغاز شدم ای آغاز
    فصل دل دادگیم با تو رقم خورد که خورد
    تا سرانجام و نهایت به تو دل بسته دلم
    ای تمامم همه ام گشتی تو
    و وجودم به وجود تو خوش و دلگرم است
    تو نباشی به خدا هیچم هیچ
    آن چنان در تو شدم محو که گم گشتم گم
    باتو پیدا شده ام ای پیدا
    تو سرانجام و نهایت گشتی
    بهر این جان و دل عاشق من
    به امیدی به تو دل بستم دل
    که بگیری دستم
    ومرا تا به ابد با نگهت
    ببری تا ته دل بستگی و دل دادن
    واژه ای نیست که اظهار کند
    حس این خواهش پر شور مرا
    من خرابت شده ام
    تا به سرحد جنون
    دیگر از من خبری نیست که نیست
    به خرابات دلم کن نظری
    که عجین گشته دلم باتو دگر
    وزخود دور شدم دورترین
    جفت گشته دل من با دل تو
    خوب بنگر که شدم تسلیمت
    ودراین شیدایی
    محض آن خاطر نازت...
    ووجودت ...
    شده ام محوترین
    خواهش جان و دلم...
    به تو تکثیر شده ای جانا
    تو امیر دل و جانم گشتی
    ودل ........
    تا ابد حلقه به گوش تو شده
    ای امیر دل و جان
    جان جانان دلم
    چشم بگشا تو دمی
    ونگر حال دل شیدایم
    ومرا زیر پر و بالت گیر
    سایه ات بر سر و جان پهن نما
    دل تسلیم شده
    تا ابد در پی توست
    خواهش جان و دل من این است
    که کنارم باشی
    باز کن آغوشت
    وتمنای وصالم را جان
    با حضور سبزت
    سبز کن زندگی زردم را
    با وجود بغل گرم خودت
    تو بهارم باش و
    فصل سرسبزی دل را تو رقم زن ای دوست
    پیش من باش و بمان
    دست من گیر و بخوان
    که شوم مست به صوت خوش تو
    وحضور گرمت
    که مرا می خوانی
    و به من میگویی
    با تو هستم هستم
    دوستم می داری
    دوستت می دارم
    باتو هستم ای دوست
    باتو هستم ای دوست
    با تو هستم ای دوست

    #خسین گودرزی"تشنه"

    ۱۳۹۵/۰۸/۱۴
    ۴
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    ۱۴ ساعت پیش

    سلام و درودها استاد اشعار غنایی

    بحرطویلی زیباست و کمال اندیش


    از جهت ساختاری برخی مصاریع هجایی کوتاه لازم دارد .



    قلم تان جاودان نویسا
    سلامت و شاد و سرافراز باشید.


    عباسعلی استکی(چشمه)
    ۱۴ ساعت پیش
    دلنشین و زیباست
    مثل همیشه خندانک
    یاسر قادری
    ۳ ساعت پیش
    درود بر شما
    زیباست خندانک خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    3