سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 17 بهمن 1403
    7 شعبان 1446
      Wednesday 5 Feb 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        هر آيه‌اي از قرآن، خزينه‌اي از علوم خداوند متعال است، پس هر آيه را که مشغول خواندن مي‌شوي، در آن دقّت کن که چه مي‌يابي. امام سجاد (َع)

        چهارشنبه ۱۷ بهمن

        شده آیا گره از کار دلم بگشایی

        شعری از

        سید علی کامران

        از دفتر سال سیاه نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ ۱۸:۴۷ شماره ثبت ۱۳۴۶۴۲
          بازدید : ۳۸   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سید علی کامران
        آخرین اشعار ناب سید علی کامران

        شده آیا گره از کار دلم بگشایی ؟
        بود آیا رخ چون ماه به من بنمایی ؟
         
         
        یکدفعه شد غم دلتنگی ما را بخوری ؟
        ز غمت ذره شدم باز چرا می نایی ؟
         
         
        کرده ای عهد که با ما نشوی یار ولی
        جز تو را نیست درون دل من گنجایی
         
         
        غربتم بر سر کوی تو چنان آزردم
        که کنون بر سر جان آمدم از تنهایی
         
         
        شرط باز آمدنت مردن من هست اگر
        میدهم جان به رضایت ؛ تو اگر باز آیی
         
        « سید علی کامران »
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۵ دی ۱۴۰۳ ۱۹:۳۳
        بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟

        گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟

        نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی

        گذری کن: که خیالی شدم از تنهایی

        گفته بودی که: بیایم، چو به جان آیی تو

        من به جان آمدم، اینک تو چرا می‌نایی؟

        بس که سودای سر زلف تو پختم به خیال

        عاقبت چون سر زلف تو شدم سودایی

        همه عالم به تو می‌بینم و این نیست عجب

        به که بینم؟ که تویی چشم مرا بینایی

        پیش ازین گر دگری در دل من می‌گنجید

        جز تو را نیست کنون در دل من گنجایی

        جز تو اندر نظرم هیچ کسی می‌ناید

        وین عجب تر که تو خود روی به کس ننمایی

        گفتی: «از لب بدهم کام عراقی روزی»

        وقت آن است که آن وعده وفا فرمایی
        محمد اکرمی (خسرو)
        چهارشنبه ۵ دی ۱۴۰۳ ۰۷:۰۷
        سلام و درود جناب کامران
        خندانک خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۵ دی ۱۴۰۳ ۰۹:۳۷
        سلام وعرض ادب
        زیبا وبامحتوا سرودی بود
        شاعرگرامی
        هزاران درودتان باد
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد شریف صادقی
        چهارشنبه ۵ دی ۱۴۰۳ ۱۵:۲۰
        درود. غزل قشنگی بود.
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3