سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 دی 1403
    21 جمادى الثانية 1446
      Saturday 21 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۱ دی

        خوشه چین \ استاد معینی کرمانشاهی\

        شعری از

        حمید غرب

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ ۱۸ ساعت پیش شماره ثبت ۱۳۴۵۵۵
          بازدید : ۱۲   |    نظرات : ۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حمید غرب

        اشعار سخنسالار رحیم معینی کرمانشاهی
        پــــرده پــــرده آنـــقـدر از هـم دریــدم خویــش را
        تا که تصــویــری ورای خـویـــش دیـدم خویــش را
         
        خویش خویش منــهم اینک از در صلح آمده است
        بسکه گوش از خــلق بستم تا شنیدم خویــش را
         
        خویشِ خویشِ من مرا و هرچه من ها بود سوخت
        کُشتم آن خویش و ز خاکش پروریـــدم خویــش را
         
        معنی این خویـــش را از خویشِ خویش خود بپرس
        (خویش یابی را گُــــزیدم بس گَــزیدم خویــش را)1
         
        می شدم.ساقی شدم.ساغرشدم.مستی شدم
        تا ز تاکستـــان هســـتی خــوشه چیدم خویــش را
         
        ســـردی کــاشــانـه را بــــــا آه گــــــرمـی داده ام
        راه بر خـــورشیــــــد بستـــــم تا دمیـدم خویــش را
         
        بــــــرده داران زمـــــان هــا چـــوب حـــــرّاجــم زدند
        دســـت اوّل تــــا بـــرآمــد.خــود خریــدم خویــش را
         
        بــزم ســـازان جهــــان . مـــی از سبـــوی پُــر خورند
        مــن تـهـی پـیـمـانـه بـودم سـر کـشـیـدم خویــش را
         
        اشــک و مــن در یــک تـــرازو قـــــدر هـم بشناختیـم
        ارزش مـــن بیــــن کـه بـا گـوهــر کشیـدم خویــش را
         
        شـمـعـــم و بـا سوخـتـــن تـا آخـــــرین دم زنــــده ام
        قطــــره قطــــره ســـوختـــــم تا آفـریـــدم خویـش را
         
        هـوی هـوی بزم درویشان *کرمـانشه* خوش است
        چون به دالــاهـــــو رسیــدم ، وارسیــدم خویــش را
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

        ساسان نجفی(سراب)

        ،

        حمید غرب

        نقدها و نظرات
        ساسان نجفی(سراب)
        ۲ ساعت پیش
        درود بر شما..
        زیباااست..
        خندانک خندانک
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1