زجردادیم ماهیان را
ما ز اهریمنِ دون ،
درس ها گرفتیم
جزخدا ازهرچه دیگر،
به دل ترس ها گرفتیم
غصبی بود اما ، دراین دنیای دون ،
ارض ها گرفتیم
نقد ایمان را گذاشتیم و ازکفر،
قرض ها گرفتیم
ماهیان زنده را زجردادیم ماها ،
ز آن بی چاره ها فلس ها گرفتیم
جلسه ها گرفتیم که چگونه ،
گرهِ کور بیندازیم به کار و بارِ مردم
چه بسیارفحش ونفرین ،
ازهمه نسل ها گرفتیم
همه اندیشه های خوب را دادیم و،
افکارِ تباه را ،
ازهمه عصرها گرفتیم
پولهای دزدیمان را دادیم و، در ازایش ،
قصرها گرفتیم
اِزدیاد را دادیم و، کسرها گرفتیم
به دردمان نمیخوردْ اما ،
عمر را دادیم و، در ازایش ،
ایوان کسریٰ گرفتیم
کسری داشت ، افکارِبس عتیقه ی کسراییِ مان
چون خدا را واگذاشتیم ، به دل لرزها گرفتیم
مرض هایی گرفتیم ، عتیقه
بهرِ بهبودی شان ، نذرها گرفتیم
آخرمان شد همین که هست ،
یه واویلای مطلق
همه ش ازبهرِ این بود که بجای ،
حق ز ناحق ،
درسها گرفتیم
بهمن بیدقی 1403/1/12
ناب و زیبا سرودید
زنده باشید به مهر