پنجشنبه ۲۹ آذر
حافظه شعری از حسام رجبی
از دفتر شعرناب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ ۵ روز پیش شماره ثبت ۱۳۴۴۰۴
بازدید : ۹۲ | نظرات : ۲۳
|
آخرین اشعار ناب حسام رجبی
|
بهترین غَسال
چشم های من، بودند
آقای مرده شوُر!
نمی دانی
دستهای من ،
چقدررر عادلانه
موهایِش را
به سه قسمت مساوی
تقسیم می کردند!
و لبهایم ،
چه غنچه هایی می دادند
در دَشت گونه هایش
که دلم
دلم
هوایش را می خواهد!
حتی خیلی کم!
حتی به اندازه
یک سرنگ !
انگار جسدیی
مجهول الهویه ام
آقای مرده شور!
مانده ، در سردیِ خانه
که تمام ترسش شسته شدن
خاطره یی ست
از حافظه یِ انگشتانم!
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام استاد سپاس و ممنون از وقتی که گذاشتین 😍😍😍😍😍 | |
|
سلام استاد | |
|
سلام ممنونم از نگاه شما | |
|
سلام استاد دزفولی عزیز | |
|
تقدیمی بود به نگاه زیبای شما | |
|
سلام استاد خودمم خیلی روش فکر کردم حتی ۲ ماه گذاشتمش کنار خواستم قسمت اولشو ی شعر دیگ کنم اما چیزی نیامد | |
|
داداش خیلی خوشحالم ب چشات اومده این شعر درود بر شاعر مورد علاقه من | |
|
سلام استاد ارادت | |
|
سلام برادر عزیزم ممنون از نظر با ارزشت | |
|
سلام داداش گل | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام و درود
چقدر غمگین می سرایید .
سعی کنید تا حد ممکن شغل شریف شما در روحیات و زندگی تان تاثیر نداشته باشد و به توکّل یگانه خدای کارساز و مهربان همواره شاد و شاکر باشید