سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 15 آذر 1403
    5 جمادى الثانية 1446
      Thursday 5 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۱۵ آذر

        من یک مترسکم

        شعری از

        علی اصغر رضایی مقدم(کاروان )

        از دفتر نجواهای تنهایی نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ دیروز شماره ثبت ۱۳۴۱۷۰
          بازدید : ۳۰   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی اصغر رضایی مقدم(کاروان )
        آخرین اشعار ناب علی اصغر رضایی مقدم(کاروان )

        من یک مترسکم
        در کشتزار خاک و خس هرزه پروران
        از جنس چوب وحشت و ترس و بندگی
        لال و خموش و کور و کرم آفریده اند
        پیراهنم حریر سیه روی کهنگی
        بر پهنه سرم-
        تاج نژند دلقکان پاسبان نما
        پاهای فطرتم-
        در بند ورطه ای-
        از خاک مرده ها
        سردوش خسته ام
        تخت کلاغها
        دستان بسته ام-
        دییاچه ی اسارت شیران جبه پوش-
        ببران رزم نوش
        یادآور اسارت و پژمردگی لاله ها
        در زیر بار فضله ی آشوب زاغها
        من یک مترسکم
        از نسل سوخته
        از جنس آدمی آدمک نما
        در تندباد و همهمه ی هرزه پروران
        در بند تندبادِ خدایان ناخدا
        من یک مترسکم
        یک سایه ی خیال
        یک سایه ی کهن
        یک حیله از صداقت یک وحشت دروغ
        یک پوچ راستین شده ی راستی نما
        در کشتزار تب زده ی یک خیال کال
        من یک مترسکم
        تا لالم و خموش
        تا پوچم و خیال
        تا من یقینِ زاده ی پوشالی شَک ام
        من یک مترسکم
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۱۰ ساعت پیش
        درود بزرگوار
        اجتماعی بسیار زیبا و بجاست
        مزین به نقد نافذ چناب اکرمی عزیز و جناب صادقی بزرگوار خندانک
        مهدی انصاریان نصما
        ۲۳ ساعت پیش
        خندانک خندانک خندانک
        خیلی زبیاست
        محمد اکرمی (خسرو)
        ۲۲ ساعت پیش
        درود جناب رضایی مقدم
        نمایی بسیار بسیار زیبایی سرودید و حق نیمایی رو همه جوره ادا کردید
        واقعا ما در این شرایط با مترسک تفاوتی نداریم و فقط نشستیم و جرات دم زدن هم نداریم فقط امید بستیم که دیگرانی بیایند و کاری برای ما انجام دهند
        واقعا بد گدایان کور و کری هستیم
        به قول جناب اخوان
        خندانک سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
        سر ها در گریبان است
        کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
        نگه جز پیش پا را دید نتواند
        که ره تاریک و لغزان است
        وگر دست محبت سوی کسی یازی
        به اکراه آورد دست از بغل بیرون
        که سرما سخت سوزان است خندانک
        پیروز و دلشاد باشید و به مهر معرفت بسرایید
        خندانک خندانک خندانک
        محمد شریف صادقی
        ۱۳ ساعت پیش
        درود. شعرهایی هستند که آنچنان با انسان پیوند می خوردند که به سختی می توان از خواندن و یادآوری آنها اجتناب کرد. اینکه کسی بگوید:
        ... تا من یقینِ زاده ی پوشالی شَک ام
        من یک مترسکم
        از آن جنس حرف هاست.
        مضمون شعر با وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن، که البته به صورت شکسته (نیمایی) استفاده شده، بسیار متناسب است.
        از جنس آدمی آدمک نما
        در مصراع بالا آشنایی زدایی لطیفی هست. عمدتا ریاکاری از این جنس است که شخصی پلید خود را نیک جلوه می دهد. اما تراژدی شاعر ارجمند من ورای این حرف هاست...اینجا آدمک ها «آدم نما» نیستند بلکه آدم ها «آدمک نما» هستند که اوج سقوط است! آدمی که خود خواسته و خودآگاه از خودش تهی می شود؛ آدمی که آدمیتش را باور ندارد...این بالاترین فاجعه ممکن است.
        در تندباد و همهمه ی هرزه پروران
        در بند تندبادِ خدایان ناخدا
        هرزه پروران همان کشاورزان پلید مصراع دوم هستند؛ «خدایان ناخدا» ترکیب شگرفی است؛ جدا از ایهام ناخدا و معنی کشتیبان و اشاره به طوفان و تندباد و...، معنای دیگر نا«خدا» جنبه ای مهم را بر ما آشکار می کند: آدمیان آدمک نما، بندگان خدایان ناخدا هستند. فرق این دو چیست؟! آدم آدمک نما، از جایگاه خود سقوط کرده و دیگر خودش نیست؛ این معبودان اما از جایگاه واقعی خود به جایگاهی موهوم «صعود» کرده اند و از مقام ناخدایی به خدایی نائل آمده اند.
        لازم به ذکر است که من فکر می کنم تکرار کلمه تند باد در
        در تندباد و همهمه ی هرزه پروران
        در بند تندبادِ خدایان ناخدا
        چندان خوشایند نیست شاید در مصراع «در تندباد و همهمه ی هرزه پروران» بتوان به جای تندباد کلمه دیگری گذاشت و البته ممکن است خطا از طرف من باشد.
        شعر از نظر موسیقی بسیار خوب است و واقعا از تناقض، تضاد، تقابل، تناسب، واج آرایی و هم نشینی، نماد و ایهام به زیبایی استفاده کرده. هر چند هر کسی باید مدام پالایش شود و بهبود بیابد.
        ای کاش افراد بیشتری این شعر را بخوانند....
        محمدرضا آزادبخت
        ۱۳ ساعت پیش
        خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        ۶ ساعت پیش
        درود گرامی
        بسیار زیبا ست خندانک خندانک خندانک
        یاسر قادری
        ۲ ساعت پیش
        درود بر شما خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1