دلم دلتنگ چشماته
بی تابه سخت بیماره
به شنیدن صدای پایت می میرم
به تو نمیبنم سخت غمگینم
غرقه اشکم از تو من بریدن
تلخی عشق هستم به جدایی چشیدن
هستم یک دیوانه که از تو دست بر نمی داره
به عشقت سخت گرفتاره دچاره
کجایی که این دیوانه دست از ناله بر نمی داره
اشکها ازچشمونش به بارون به باره
به خریدن درد دست بر نمیداره
تا تو بینم برای تو بمیرم
من برگ خشکی به پاییزم
درد افتادن از درخت تنومند سبز به چشیدن
بوسه مرگ به دیدن به تو ندیدن
دلم شد پر پر نه پریدن
به پرواز قد نکشیدن ندیدن
در آسمون تو خود ندیدن
بوی تو برخود ندیدن نچشیدن
کنار خود تو ندیدن به مردن دیدن
به تنهایی غمها دیدن رسیدن
رنجها کشیدن
دلم دلتنگ چشماته
بی تابه سخت بیماره
به شنیدن صدای پایت می میرم
به تو نمیبنم سخت غمگینم
غرقه اشکم از تو من بریدن
تلخی عشق هستم به جدایی چشیدن
هستم یک دیوانه که از تو دست بر نمی داره
به عشقت سخت گرفتاره دچاره
کجایی که این دیوانه دست از ناله بر نمی داره
اشکها ازچشمونش به بارون به باره
به خریدن درد دست بر نمیداره
تا تو بینم برای تو بمیرم
پراحساس و زیباست