پنجشنبه ۱۵ آذر
|
آخرین اشعار ناب نوید حمیدی فر
|
خانه تاریک است ،روشنایی رفت بامرگ پدر....آنکه صدسررانگه می داشت رفت......بی سران کله شق،چون لاش خوران بی صفت....
ریختندبرسراموال پدر!!!تاراج کردندهست ونیست!!!زن برادرها ریختندبر سرخواهرشوهران!پرده ی عصمت دریدند،پاره کردندجامگان!!! لخت وعریان گشت خواهر،پروانه موهای ثریاراکشید!!!عورت لیلانمایان گشت!!!جعفرتیزی درآورد،قلب لیلارادرید!!!قالی دستباف پدرخونین گشت .زن جعفرکه ماه آخرش بود،دردزائیدن گرفت!!!درمیان گیرودارکیسه ی آب نوزادش پاره شد!!!!بعدازآن روزسیاه.......یونس بابنزین خودرابه سوزاندن گرفت!!!!عاطفه فراری شدباپسری که اورادوست داشت!!!!!ورحیم قرآن راازسرطاقچه برداشت وبرسرکوبید!!!!وقسم خوردکه خون عاطفه را خواهدریخت!!!!دریچه ی قلب مادربازشدبازباآنکه همه ی فرزندان خودرا دوست داشت...
|
نقدها و نظرات
|
علیک سلام:بعدازفوت همسرم درجلسات مشاوره ای شرکت می کردم بنام جلسات حلقه که درآن تعدادی خانم وآقا که همسر یاعزیزی راازدست داده،داستان زندگی خودرابیان می کردند،خانمی که ازیکی ازروستاهای فریمان مهاجرت اجباری به مشهد کرده بوداین ازسرگذشت رابرایمان تعریف کرد،که درهمان روستای فریمان اتفاق افتاده ،این خانم همان عاطفه است!فقط نامها درشعرتغیرِکرده،واگرفروپاشی خانواده درکارباشدازنبودفرهنگ است،ونه چیزدیگر،که دراینجاست که رسالت من وتووامثال ماشروع می شود،که اگرموفق شویم اسمش فرهنگ سازی است،اعتیادهم به فقرونبودفرهنگ مربوط است..که درشعرسزارین همه ی اینهاراآورده بودم که متاًسفانه توقیف وبه قولی تاًئیدنشد!!!!! | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
یاد فیلم فارسیها افتادم...
تلخ و غمانگیز اما پایانی امیدبخش
درود بر شما