سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 1 مهر 1403
    19 ربيع الأول 1446
      Sunday 22 Sep 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۱ مهر

        کودکی

        شعری از

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        از دفتر ابوالحسن انصاری (الف.رها) 1 نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ دیروز شماره ثبت ۱۳۲۷۴۱
          بازدید : ۴۳   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب ابوالحسن انصاری (الف رها)

        صبحی افتادم به یاد کودکی
        در میا ن شور وحالش اندکی
        قصد آن کردم بیایم تا بهار
        چون زمستان می شود بی اعتبار
        آمدم در حضرت ار دیبهشت
        تابیابم حس و حالی در بهشت
        من که بر این فصل ایمان داشتم
        شوق عشق و شور پیمان داشتم
        نزد آن یاری که همبازی شدیم
        شادمان از دست و دلبازی شدیم
        در خیالم می شوم دمساز او
        می نوازم در دلم آواز او
        می شوم مهمان او در ماحضر
        می دوم دنبال او تا پای در
        در سکوت کوچه باغ صبحدم
        می شوم با جویباری همقدم
        می شوم همگام با پای نسیم
        باگل و با سبزه ها هستم ندیم...
        کاش با آن بامداد آرزو
        می توانستم بمانم رو برو
        شاد بودم در دل من غم نبود
        از خوشی ها هیچ چیزی کم نبود
        بود نزدم قامت طناز گل
        می خریدم دم به ساعت ناز گل
        می دویدم می پریدم با شتاب
        روح من لبریز بود از آفتاب
        کاش مهلت داشتم در این سفر
        کاش فرصت داشتم بار دگر
        آن زمان بگذشت و بعد از چند سال
        شد دگر گون روزگارو شور وحال.....

        لحظه ی دیدار شور انگیز بود
        قلب من از آرزو لبریز بود
        قطره های عشق بر جانم چکاند
        خواب از چشمان تردم می پراند
        نغمه های دلبرانه می سرود
        رو به سوی ساحل امید بود
        تا بیارامم دمی در دامنش
        اوکه عطر یاس پوشیده تنش
        توی قلبم غصه هر گز جا نداشت
        جز شکوه وروشنی ماوا نداشت  
        روزگار اندیشه اش رو راست بود
        سیر عمرم آنچه  دل می خواست بود
        دیدم آنجا آرزو رویایی است
        وسعت خوشباوری دریایی است
        دست ردی خود زدم بر جام خویش
        ازخودم دلخور شدم واز کام خویش....
         
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        ۲ ساعت پیش
        درود .
        گذشته برای یکا یک ما خاطره انگیز است . در هر صورت چرخ گردون گذشته ها را از ما میگیرد و جز خاطره برایمان باقی نمی‌گذارد .
        سروده ی شادی بود و به نظرم جای خالی شخصی را در سروده آوردید .
        اگر اینچنین است ...
        یادشان گرامی .
        برقرار باشید خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        ۲ ساعت پیش
        درود استاد انصاری مثنوی زیبایی بود
        آذر دخت
        ۲ ساعت پیش
        عرض ادب
        درود بر شما
        بی شک اردبهشت ، بهشتی است سرشار از خاطره
        موفق باشید و سلامت
        🌸🌸🌸🌼🌼🌼🌸🌸🌸
        بهمن بیدقی
        ۱ ساعت پیش
        با سلام و عرض احترام استاد بزرگوار
        بسیار زیبا بود
        درود بیکران بر شما
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک


        فرامرز عبداله پور
        ۱ ساعت پیش
        درود
        زیبا و دلنشین وپرمعنا
        سروده اید
        ⚘⚘⚘
        رقص قلمتان ابدی
        مهدی انصاریان نصما
        ۱ ساعت پیش
        سلام درود استاد انصاری بزرگوار

        مرحبا

        عزت روز افزون نصیبتان🌹🌹
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0