سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        بی نیازی

        شعری از

        پیام باقر(چلچله ای)

        از دفتر دفتر شعر*دشت وبوته* نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۰ شهريور ۱۴۰۳ ۰۲:۲۳ شماره ثبت ۱۳۲۵۰۸
          بازدید : ۶۹   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب پیام باقر(چلچله ای)

        به  صحرایی  زدم  در  شام  تاری
        که   رهزن   میرود   دنبال   باری
         
        سواری  آمد  و   نزدیک تر   شد
        مرا  دیدش  بکلی   جانبسر  شد
         
        چه داری از کجایی حرف من  شد
        ندارم ،  بی نوایم ، صرف  من  شد
         
        کشیدم  تیغ  را  برقش  به   او   خورد
        حساب و جمع و تفریقش به  او  خورد
         
        لباس   را   برون   کرد   و   بمن   داد
        به   صحرایم   دگر    رنگ   دمن   داد
         
        چنین   گفتا   برو  آن    شهر    بالا
        بگو   فریاد   کن   شیخم   شما   را
         
        تو را  بر جان و برسر میگذارند
        برایت  ترمه  و  زر  می گذارند
         
        عقیقش  را  گرفتم  روی  تسبیح
        شمردم  دانه ها  را  جای  تشریح
         
        رسیدم  در سحر آن  شهر  موعود
        به مسجد رفتم و بر  منبرش  زود
         
        همه برخاستند در صف نشستند
        برایم دست و سر را میشکستند
         
        صدایم  را  طنین  انداز  کردم
        شبیه   جبرییل    آغاز    کردم 
         
        نخندید و ننوشید و   نپویید
        خدا را غیر من جایی نجویید
         
        به فقر عادت کنید و تیره روزی
        ضیافت  مار   دارد   مار  موزی
         
        منی که  بین   مردم   بهترینم
        به  زیلویی  نشسته  بر  زمینم
         
        شریکم با شما هرچی که دارید
        هدایت  میکنم   هادی   ندارید
         
        دو سالی رفت و برگشتم  بنامم
        که  شیخ   اولی   آمد     بجایم
        گناه  دزد  و  رهزن  از  نداریست
        نیاز  توبه  کردن   بی   نیازیست
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۱ شهريور ۱۴۰۳ ۲۳:۴۵
        درود بزرگوار
        اجتماعی بسیار زیبا و پر معنی است
        دستمریزاد
        موفق باشید خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۲۱ شهريور ۱۴۰۳ ۱۱:۲۸
        بر شعر زیبایت
        هزاران درودتان باد
        شاعر عزیزودانا
        خندانک خندانک خندانک
        محمد شریف صادقی
        پنجشنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۳ ۰۱:۱۱
        درود قشنگ بود داستانش
        محمدرضا آزادبخت
        پنجشنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۳ ۰۱:۱۷
        درود زیباست
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7