سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        دردیار

        شعری از

        علی ناب

        از دفتر گلهای پرپر جوانی نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ ۲۲:۳۰ شماره ثبت ۱۳۰۳۵۸
          بازدید : ۱۳۰   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی ناب

        دوش که از میکده آمد برون 
        سینه بر افروخته بود غرق خون 
        تاب تحمل ز فراقش نداشت 
        آتش غم بر دل ما میگذاشت
        درد اسیری و غریبی خوش است 
        دوری یار است که آدم کش است 
        ای خوشا انکس که عاشق نشد 
        عمری دلش آیینه دق نشد 
        درد کشیدن شده کار دلم 
        غصه و اندوه وعذاب حاصلم 
        شوری ندارد دیگر این زندگی 
        بی شعف و عشق و برازندگی 
        رفتم از دست عزیزان من 
        بی سرو سرمایه دراین انچمن 
        حال مرا کس ندارد خدا 
        مردم از این همه جوروجفا 
        هیچ ندیدم ز خودم ساده تر 
        همنفس و همدم اندازه تر 
        دستم از روز ازل بی نمک 
        یار و رفیق پر زدوز و کلک 
        من به فکر غم فردای یار 
        یار به فکر زدن من به دار 
        ای عجب این رسم کدام ملت است 
        جواب هر عهدو وفا ذلت است 
        من که دیوانه شدم وای من 
        یار شده دشمن حیران من 
        بسکه پابند وفا بوده ام 
        هیچ ندیدم به خود آسوده ام 
        رسم جوانمردی و وجدان نیست 
        جور وجفا شیوه مردان نیست 
        اینهمه با دوز و کلک دم زدی 
        اینهمه خنجر به پشتم زدی 
        شیوه ما شیوه رندان مست 
        هرکه جفا کرد شد آفتاب پرست 
        کار تو این است و من بی خبر 
        هردم و هرلحظه پرازدردسر 
        من چه بیچاره ام و بینوا 
        هرچه خواستم بهر تو از خدا 
        یک نفس فکر خودم نیستم 
        هیچ نمیدانم که ام کیستم 
        چون همه فکر و نفسم بر تو بود 
        شیوه شیطانی تو دل ربود 
        لحظه به لحظه رنگ عوض میکنی 
        باز دل ما را به چنگ میکنی 
        رنگ و ریا گشته دگر کار تو 
        دست شیطان شده همکار تو 
        نیست به فریاد دل من کسی 
        مردم از بی کسی و پر کسی 
        راستی راستی عجب بازیگری 
        نیست هنرپیشه به این بهتری
        میسپارم تو را دست خدا 
        او طلافی میکند جای ما 
        ترک ما کردی برو خوش بنال 
        پشت سر ما بگو بود خر نوال 
        پشت سر ما بگو احمق بود 
        هرچه که بردم و زدم حق بود 
        گر به فردای قیامت رسید 
        من تو را و تو مرا خواهی دید 
         
        علی ناب اراک 
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ ۱۹:۱۰
        خندانک
        درودبرشما
        زیباوبااحساس بود خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        علی ناب
        علی ناب
        سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۲۷
        سلامت باشید لطف دارید وگرنه من خودم را در اون حد نمیدونم چون اینها حرف های دل من است که به صورت شعر می نویسم بازم
        تشکر
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۴۶
        درود بزرگوار
        مثنوی زیبایی است
        رفته ام از دست...
        زیبا تر نیست؟ خندانک
        علی ناب
        علی ناب
        سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۴۳
        با سلام ممنون زنده باشی نظر لطف شماست
        شما که همیشه باعث تشویق امثال من هستید
        امیدوارم همیشه سلامت باشید
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۳۱
        سلام بزرگوار
        دلچسب و زیبابود
        قلمتان نویسا
        در پناه حق
        درود درود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی ناب
        سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ ۱۷:۳۳
        ممنون زنده باشی نظر لطف شماست زنده باشد
        نیره صدری
        سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ ۱۹:۵۴
        درود واحترام
        زیبا سرودید بزرگوار
        خندانک خندانک
        علی ناب
        سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۲۲
        ممنون زنده باشی نظر لطف شماست ولله من
        بارها گفتم خودم را در حد شاعر نمی بینم فقط این حرف های دلم است که به صورت شعر می نویسم بازم تشکر
        آوا     صیاد
        سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۴۰
        درود زیبا بود
        علی ناب
        علی ناب
        سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۳۹
        با سلام ممنون زنده باشی نظر لطف شماست
        ارسال پاسخ
        علی ناب
        چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۳ ۱۹:۱۷
        nabarak47@gmail.com
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4