دوشنبه ۲۳ مهر
|
دفاتر شعر مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
آخرین اشعار ناب مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
|
آیینه ای کو تا بگویم باز
از پاکی آن آیه های عشق
بی کینه ای کو تا بگویم راز
در هر کلام آرایه های عشق
امشب نشسته بر دلم انگار
اندوهی از جنس شب پایان
در سینه گویا می کند پیکار
احساس من با ذره های جان
چیزی نمانده از سکوت و اشک
شک کرده ام دیگر به آدمها
دلگیرم و بغضم کنار مشک
میخوانم امشب سوره ی غمها
کو سینه ای تا محرمم باشد
شهری که دردم را نمی داند
درمان کجا تا مرهمم باشد
دنیا مرا تا مرگ می راند
آدینه ها رنگ جنون دارند
آن روزهای بی ملالی کو
دلشوره هایم بوی خون دارند
پس لحظه های بی خیالی کو
عاشق کجا و خنده ی لب ها
کو همزبانی مثل آیینه
باید بسوزم زیر این تب ها
از من غباری مانده در سینه
...
مهدی بدری(دلسوز)
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام و درود
چارپاره ی خوبی نگاشتید .
امیدوارم درپناه الهی روزگارخوشی داشته باشید.