#ساده طی شد عمرمان در وادیِ بیهودگی
لا به لای ، حجمِ درد و ، مشکلات زندگی
بدترین ها سهم ما شد ، بهترین ها را کجا؟
می شود پیدا کنی ، بی دغدغه با سادگی
روزیِ ما ، بی نصیبی از تمامِ آنچه بود
دلخوشی ها شد حراجِ گریه و آلودگی
بغض ما هم در گلو پیچید از این ظلم و ستم
خستهٔ یک عمر کار است این تن از درماندگی
خاکمان شد مسکنِ بیگانگان و تازیان
تکّه تکّه شد ! بدونِ سازه و سازندگی
باغِ سبز از لمسِ تندیسِ پلیدی زرد شد
خشک شد گلهای خوشرنگ از تبِ پژمردگی
تا خدا و تا فلک داد است و صد فریاد ها
جای اوج افتاده ایم از برجِ جهل و لودگی
هر شب و هر روزمان در حسرت شادی پرید
کارمان شد بندگی در بندگی در بندگی
آریایی کلِّ تاریخش به یغما رفته است
رفته از دامانِ ما ، آرامش و آسودگی
دست ناپاکانِ کین آیینِ ما را باج داد
خَم شد ایرانم از این محنت از این افسردگی
#اتفاق تازه ای ، باید خورَد در دفترت!
ای تمامی شوکت و زیبایی و سرزندگی
افسانه_احمدی_پونه
با سکوت چتری خواهم ساخت
سایه گستر
عالمگیر
پناه بی پناهان .
شما را به مسابقه بداهه سرایی استاد احمدی زاده عزیز و گرامی دعوت میکنم
عید سعید فطر مبارک